لطفا وارد شوید یا ثبت‌نام کنید تا به انجمن‌ها دسترسی کامل داشته باشید.



 
امتياز موضوع :
  • 0 رأي - معدل امتيازات : 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان زندگی یک هکر!
2009-08-29, 10:26 PM,
ارسال : #1
داستان زندگی یک هکر!
در اینجا من بعنوان شروع از خودم میگم.
اما در اصل فکر کردم شاید بد نباشه همهء اشخاصی که در تکنوتاکس فعالیت دارن بیشتر از خودشون بگن و با جنبه های وسیعتر و عمیقتر و نزدیکتری از اونها آشنا بشیم.
حداقل اینکه بگن که چه تخصصهایی دارن و چکارهایی کردن و سابقهء کارشون چیه.
این میتونه یک دیدگاه و دورنمای کلی تر به ما بده و شاید راهنمایی برای اصلاح و تصمیمگیریهامون هم باشه.
و از این نظر جالب باشه بدونیم این اشخاص چطور زندگی میکنن و چه دیدگاههایی دارن.
میتونید از منبع درآمدتون هم بگید. البته درصورتیکه کار و پیشه ای دارید.
اینکه اصولا از تخصصهای خودتون درآمد دارید و چقدر و شاید این وسط بفهمیم گذشته از ادعاهایی که میشه آیا از محیط و نرم افزار آزاد هم واقعا میشه در همین ایران هم پول درآورد یا خیر.

اگر کار و درآمد جدی ای ندارید و از جای دیگه ای خرجتون درمیاد هم میتونید بگید (البته این مسئله شخصیه و اصراری نیست). چون بهرحال میدونیم که یکسری افراد هستن که از نظر مالی پشتوانه یا منبع درآمدی دارن (یا مثلا باباشون پولداره!!) که زیاد به کار کردن محتاج نیستن و ظاهرا بطور طبیعی دسته ای از این افراد رو میشه در زمینهء نرم افزارهای آزاد هم پیدا کرد. چون میدونیم که بالاخره فیلد نرم افزارهای آزاد گاهی درآمدزایی نداره، بخصوص درمقابل روتین بازار و ساختار اقتصاد و جامعهء ما، و ضمنا فقط کسانی که بهش علاقمند باشن و وقت آزاد کافی داشته باشن میتونن زیاد در این وادی پیشرفت کنن.
بطور کلی بخش قابل توجهی از جمعیت افراد فعال در این زمینه های خاص مشتمل بر هابییست ها (hobbyists) و خوره ها و هکرها هستن که این افراد با افراد عادی و حتی خیلی متخصصان خوب استاندارد تفاوت های کم و بیش آشکاری دارن.
بنظر من کسانی که توی مملکت ما میخوان کار و فعالیت بازاری کنن و پول دربیارن باید اول برن سراغ نرم افزارهای آفیس میکروسافت و نرم افزارهای دیگری مثل اتوکد و فتوشاپ و پرمیر و دریمویور و فلش و شاید بقول بعضی ها انیمیشن سازی و طراحی تری دی و غیره! (اما من اینها رو تازگی و دست آخر یاد گرفتم) نهایت اگر بخوان و وقت کنن و بتونن برنامه نویسی هم یاد بگیرن همون دوتا محیط و زبان میکروسافت و مخصوص ویندوزه که انحصارهای زیادی هم دارن.
اما حقیقت اینه که اینطوری آدم هیچوقت یک متخصص بزرگ با مهارت های عمیق و گسترده نمیشه.
اما کسی که در سطح پیشرفته میره لینوکس و نرم افزار آزاد و برنامه نویسی واقعی رو میفهمه و روش کار میکنه اغلب آدم معمولی ای نیست.
من شخصا باوجود فعالیت مداوم روی فیلد برنامه نویسی و نرم افزارهای آزاد در طول سالها و باوجود گذشتن از سنین اولیهء جوانی و دانشجویی، و درحالی که خیلی از همسن و سالهای من الان زن و بچه دارن و حداقل سه چهار سال سابقهء کاری، تابحال تقریبا فعالیت شغلی و بازاری جدی ای نداشتم و پروژه های کاربردی کم و محدودی هم انجام دادم. اما تا دلتون بخواد مطلب خوندم و تحقیق و تمرین کردم و روی برنامه نویسی وقت و انرژی گذاشتم (بخصوص و بخصوص در فیلد نرم افزار آزاد) چون علاقه داشتم و اصولا زندگیم رو برای رسیدن به اهداف و علاقه های شخصی خودم برنامه ریزی کردم و از اولش بفکر پول درآوردن و ازدواج و یه زندگی عادی نبودم. دوست داشتم تاجای ممکن برجسته و کامل باشم و از چیزایی که وارد شدن بهشون برام افسانه و آرزوهای بزرگی بود درحد دانشمندان اون زمینه و کسانی که اون چیزها رو از پایه میسازن آگاهی و تسلط بدست بیارم.
واقعا دوست نداشتم ندانسته بمیرم و شاهد گذر عمر خودم بدون رشد علمی و شکوفایی مورد نظرم باشم!
من از داشتن یک گوشی تلفن همراه پیشرفته و پر از امکانات و زرق و برق لذت چندانی نمیبرم، همینطور از سوار شدن بر یک سوپراتوموبیل فوق پیشرفته و اسپرت بسیار زیبا که همه توی خیابون بهش نگاه کنن، بلکه از علم و قدرتش و تسلط بر فناوریها لذت میبرم. میخوام بدونم اون موبایل چطور کار میکنه و کنترلش کنم، میخوام نقشهء یک اتومبیل پیشرفته مثل کف دست باشه برام توی ذهنم.
در زمینهء رشته خودم، من دوست داشتم یه نابغهء واقعی باشم و در بطن مطلب نفوذ کنم و مثل دیگران فقط از دور ناظر اون نباشم درحالیکه واقعا چیزی از درونش نمیدونم. فقط یک کاربر نباشم. دوست داشتم از اسمبلی تا برنامه نویسی مالتی مدیا و گرافیک و وب و شبکه رو بلد باشم (یکی از دوستانم چند سال پیش بهم گفت: پس باش تا صبح دولتت بدمد!). و حتی نه به یک تخصص، بلکه به زیست شناسی و شیمی و الکترونیک هم همونقدر علاقه داشتم!! اما سرانجام بعلت محدودیتی طبیعی انسانی بیشتر نیرو و وقت خودم رو روی تخصص نرم افزار رایانه که حتی نسبتا بطور تصادفی و غیرمنتظره واردش شدم متمرکز کردم.
این تصادف خوبی بود چون فهمیدم واقعا این رشته چقدر غنی و جالب و پرکاربرد و همگانی شده، و ضمنا فکر میکنم موقع اوج پر حرارتی اون در تاریخ بشر بهش وارد شدم؛ موقعی که همه چشمشون بهشه و داره همه جا رو میگیره و همه بهش نیاز دارن.
از طرف دیگه اعجاب این رشته در برقراری محیط فکری کامل اون هست که مستقل از محدودیت های فیزیکی معمول و با هزینه و مصرف منابع ناچیز میتونیم توش کارهای بسیار با کیفیت و کامل و پیشرفته ای رو صرفا با پیاده سازی مستقیم تفکر، انتقال اون از محیط مغز خودمون به محیط پردازندهء دیجیتال، به انجام برسونیم.
برای این رشته یک رایانه نیاز است و اتصال اینترنت و کمی برق؛ بقیهء موارد مورد نیاز مغز، سواد و پشتکار از نوع هکری و خستگی ناپذیر هستن.
و میشه تقریبا تا ته این رشته رو با همینها رفت! بدون اینکه هزینه و دردسر زیادی داشته باشیم.
اطلاعات عظیم هم که توی خود این دستگاه و در اینترنت بطور رایگان در دسترسه و فقط باید انسانهایی با ظرفیت و پشتکار و با ذهنهای ورزیده و قدرتمند باشن تا بتونن از این اطلاعات که مثل گنج هستن (تصور کنید در قدیم چنین چیزهایی نبود یا چقدر سخت در دسترس بود) استفاده کنن.

واقعا جای تاسف داره که امروز با وجود چنین منابع عظیم و سهل الوصول علم و ارتباطات و پیاده سازی که در دسترس بشر هست، هنوز انسانهای بسیاری وقت خودشون رو به بطالت و تفریحات سطحی و بیهوده و حتی مضر میگذرونن و معدود هستن افرادی که ظرفیت استفاده از تمام کارایی های این منابع رو داشته باشن.
یعنی انگار دانش و ابزار ما از خودمون جلوتر زده و ما غرق در زرق و برق اونها شدیم.
مثلا امروز بسیاری از مردم و حتی متخصصان از رایانه فقط قیافه و سرعت حداکثر سی پی یو و رم چند گیگ و بازی با گرافیک آنچنانی رو میشناسن و منابع بسیاری صرف ظاهر و تجمل و خودنمایی و کاربردهای صرفا سرگرمی میکنن. درحالیکه سرگرمیهایی بسیار جذابتر که بجز سرگرمی قدرت واقعی هم هستن در خود این پدیده آشکار هست اما کسی مرد ورود این میدان نیست و البته همه هم این فرصت رو ندارن.
مردم دنبال سرعت مگابیتی اینترنت و دانلود و دیدن ویدئو هستن، درحالیکه دانلود یک رفرنس علمی در فرمت PDF یا HTML تنها چند دقیقه با اینترنت 56 کیلوبیت زمان میبره اما مطالعه و فهم اون احتمالا به ماهها زمان و مقدار زیادی انرژی فکری نیاز داره و در این مدت ما اغلب نیازی به اینترنت مگابیت نداریم و نه وقتی برای دانلود و دیدن فیلم!
بنظر میرسه سرعت رشد تفریحات و تلف کردن وقت با استفاده از فناوریهای مدرن بسیار بیشتر از استفادهء مفید واقعی از اونهاست.

من میخواستم فقط روی یک تخصص و یک فیلد برای درآمد کار نکنم. از همون دوران دانشگاه وقتی برای اولین بار یک صفحهء وب خوش آب و رنگ رو توی سایت دانشگاه دیدم و سورسش رو که پر از کلمات عجیب و نامفهوم بود با تعجب بیشتری دیدم، تصمیم گرفتم سر از کارش دربیارم و از اون موقع بجای درس دانشگاه رو خوندن همهء سالهای دانشگاه رو بیشتر داشتم روی چیزهای مورد علاقهء خودم مطالعه میکردم. اصلا نفهمیدم چطوری خود دانشگاه رو سمبل و پاس کردم!!
میتونم بگم الان تاحدی در این زمینه ها ارضا شدم و از هرکدوم چیزهای زیادی میدونم و ازم در سطح مناسبی کار برمیاد.
خب البته طبیعتا شرایط و پشتوانهء مالی خاص لازم برای این انتخاب و طرز زندگی رو هم داشتم. چون تنها فرزند پسر در خانواده بودم و بجز خودم فقط یک خواهر داشتم که ازدواج کرد و بعد از وفات پدرم میراثی که بهم رسید کم و بیش جوابگویی نیازهای اولیه ام بود.

از بقیه دعوت میکنم در این بحث از دیدگاهها و اطلاعات تخصصی راجع به خودشون ما رو بی بهره نذارن.
اگر دربارهء تخصص های خودتون میگید، در اطلاعاتی که میدید حتی موارد نسبتا جزیی و بنظرتون کم اهمیت رو هم بگید. مثلا اینکه بگید HTML بلدم مهمه چون خیلی ها این رو هم واقعا بلد نیستن و ضمنا هیچ چیزی رو نمیشه کوچک و کم اهمیت تلقی کرد. هرکدام از اینها رو میشه در سطح ماورای تفکر معمول یاد گرفت و مسلط بود و مطلب و ریزه کاری و کاربردهای ویژه بقدر کافی زیاد هست. هرکدام از اینها برای خودشون یک دنیا هستن و متخصصان طراز اول و گروههای اختصاصی مدتها روشون کار میکنن و تحویل من و شما میدن و اونقدری چیزهای پنهان و پیشرفته در تمامشون هست که یک تخصص مهم باشن. هرکدام تاریخچهء مفصل و جالبی از تفکر و تکامل و فعالیت متخصصان و انسانهای دانشمند زیادی پشت خود دارن.

دوست دارم از تفکر و شخصیت شما هم بدونم. اینکه دیدگاه شما نسبت به زندگی و جامعه و کار و علاقمندیها و علم چیه و چه تعداد آدمهای شبیه به خودم و با شرایط مشابه پیدا میشن. آیا شرایط شخصی خود شما بهتون اجازه میده و داده راهی رو که میخواید در زندگی پیش بگیرید یا نه.
آیا سرانجام از انتخابهای خودتون راضی هستید و خودتون رو موفق میدونید یا خیر.
من کم و بیش راضی هستم چون بنظرم اگر به گذشته برگردم بازهم همین راه رو انتخاب میکنم و اصولا با توجه به شخصیتم و شرایطی که داشتم راه دیگری برای ترجیح دادن نداشتم.
درسته که چیزهایی رو باختم. مثلا از نظر مادی پیشرفت نکردم و پسرفت هم کردم. نتونستم ازدواج کنم. اما بهرحال از اینکه تونستم بخش مهمی از زندگی خودم رو طبق خواست و سلیقهء خودم بسازم راضی تر هستم تا اینکه یک عمر رو در مسیری که بهش تمایلی نداشتم سپری میکردم.
از اینکه تونستم متفاوت باشم و قدرت انجام کارهایی رو بدست بیارم که تنها افراد معدودی دارن خوشحال هستم. دوست نداشتم مثل دیگران سمبل کنم و کارهای پیشرفته روی زمین بمونه. یک نفر باید این کارها رو انجام بده!
یاد ریچارد استالمن میفتم که گفته بجز من کس دیگری برای انجام چنین کاری (جنبش نرم افزار آزاد) تمام شرایط لازم رو نداشت؛ دریافتم که تنها من هستم!

درحال حاضر و بعنوان دومین فعالیت شغلی و بازاری محدود و کوتاه مدتی که داشتم توی یک شرکت فنی مهندسی کار میکنم ولی بعلت بحران اقتصادی و بیکاری درآمد چندانی نداشتم و البته بازهم بیشتر وقتم صرف مطالعهء مباحث برنامه نویسی رایانه شد و جالب اینکه در همون زمانهایی که سرکار بودم دو تخصص و زبان دیگر رو که برام واقعا مهم بودن یاد گرفتم (در مدت حدود شش ماه).
تقریبا تمام تخصص ها و مهارت هایی رو که یاد گرفتم بطور کامل و حرفه ای و با مطالعهء کامل و دقیق رفرنسهای رسمی بوده. یعنی مطالعه هایی بسیار حجیم که باوجود مطالعه های بی وقفهء چندین ساعته هر روز، اغلب ماه ها وقت میبرن.

راستی اگر نصیحت و پیشنهادی هم برای من دارید بگید. گاهی فکر میکنم زندگیم زیادی رادیکال بوده. هرچند بنظر من بقیهء زندگی هم زیادی ضد رادیکاله!

ضمنا اینکه گفتم داستان زندگی یک هکر، ادعای برجسته بودن و هکر بزرگی بودن ندارم. اما فکر میکنم بالاخره این علاقه و پشتکار و انتخاب راه زندگی، شباهت کافی رو با شخصیت و تفکر هکرها داره.
ما یک استادی داشتیم که میگفت بیشتر افراد برجسته درواقع زندگیشون رو روی هدف و علاقهء خودشون گذاشتن، بنابراین اینطور فکر نکنید که باید خودتون رو با اونها مقایسه کنید؛ حساب اونها جداست.
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-08-29, 10:54 PM,
ارسال : #2
پاسخ: داستان زندگی یک هکر!
من هکرها را دوست دارم.
بسیاری از آنها انسانهای نیکو صفتی هستند.
یاد میدهند و یاد میگیرند و از هردوی ایندو لذت میبرند.
در زندگی ام هرجا رفتم کمبودی از این افراد دیدم.
و جایی آنقدر دلپذیر نبود.
کسی به دیگری چیزی یاد نمیدهد.
کسی از تقدس یاد نمیکند.
کسی به انسان با مرامی انسانی نمی نگرد.
آنجا که جای پول و تجارت است، انسانیت ها اغلب مرده است.
مردم دور از یکدیگر.
و بخیل.
یکدیگر را با چشم حسادت به رقیب میبینند.
پس جهان هکرها زیباتر است.
چرا در جهانی زندگی کنیم که نمی خواهیم؟
چه خوب بود تمام انسانها تنها چیزهایی را دوست داشتند که با بخشیدن و گرفتن تمام نمیشدند.
همچون علم.
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-08-30, 06:06 PM,
ارسال : #3
 
سلام
تاپیک بسیار جالبیست. اگه بقیه ی دوستان هم وقت بذارن عالی میشه... یه جورایی زندگینامه ی بچه های تکنوتاکس!
حمید رضا جان به نظر میاد آرزوهای بزرگی داری... امیدوارم موفق باشی 8)

خب اجازه بدید منم به عنوان یه کسی که آرزوی هکر شدن داره یخورده راجع به خودم بنویسم.

یکی بود یکی نبود Big Grin زندگی من رو شاید بشه به دو قسمت تقسیم کرد: قسمت یک و قسمت دو!!!
قسمت یک، قبل از ده سالگی: دست به هر کاری میزدم. نقاشی، خوشنویسی (قبل اینکه مدرسه برم!)، موسیقی، آشپزی (اصولا کیک و الویه!)، خیاطی، صحافی (دقترهای 2cm x 2cm که هیچوقت هم چیزی توش نوشته نمیشد) تا اینکه کلاس سوم دبستان برای علوم تجربی قرار شد یه کاردستی درست کنیم. یه لامپ کوچیک که وصل میشد به یه باطری و با روشن شدنش قسمت دوم زندگیم شروع شد!
قسمت دوم: چسبیده بودم به الکترونیک و ساخت مدار (های آماده) و اگه یادتون باشه «کاوش الکترونیک» و دیگه دنبال کار دیگه ای نمیرفتم تا دوم راهنمایی که کلی کتاب خریدم و به صورت تئوری الکترونیک رو شروع کردم.

کم کم کشیده شدم به سمت الکترونیک دیجیتال، مایکروپروسسور و مایکرو کنترلر و اینجا بود که با علم برنامه نویسی آشنا شدم. از اسمبلی (برای مایکروکنترلر 8051) شروع شد تا ++C و HTML و... وقتی هم که توسط یکی دوستام با لینوکس آشنا شدم... واویلا! :lol: دیگه کلا اومدم سمت کامپیوتر و بیخیال الکترونیک. Tongue

۱۶سالم بود که پدرم من رو برای ادامه تحصیل فرستاد انگلیس (تک و تنها :cry: ) الان هم در سن ۱۸سالگی، دوساله که اینجا هستم و اگه کامپیوتر بذاره بعضی وقتها هم درس میخونم Big Grin
تا دوماه دیگه هم باید برای ۵-۶تا دانشگاه درخواست بفرستم تا ببینم کدوم قبولم میکنه.
توی این چند وقته هم سعی کردم تا اونجایی که میتونم در زمینه ی کامپیوتر پیشرفت کنم و سطح علمیم رو بالا ببرم و با نوشتن یه نرم افزار (FlashQard) توجه دانشگاه مورد نظرم رو جلب کنم.
درحال حاضر هم که همش دارم روی همین نرم افزار کار میکنم.

اگه نمیخندید... میخوام برای دانشگاههای MIT و Cambridge و Imperial و چندتا دیگه درخواست بفرستم. اگه یکی از اینها مخصوصا MIT قبولم کنه..... زندگیم به طور کل از این رو به اون رو میشه.

داستانم رو همینچا تموم میکنم. چون خودم هم نمیدونم چی در انتظارمه :wink:

خیلی دوست دارم با دیگر افراد این انجمن آشنا بشم.
با تشکر...
شهاب. :roll:

این خرابه قبرستان نه ایران ماست *** این خرابه ایران نیست٬ ایران کجاست؟
جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-08-30, 08:07 PM,
ارسال : #4
 
من زياد كه چه عرض كنم ..!!! اصلا با شما موافق نيستم...من كمتر كسي رو ميشناسم..لا اقل در دوستانم كه با دانستن كانفيگ انواع لينوكس سرور و برنامه نويسي مثل python و javaو ejb حقوق زير 1 ميليون داشته باشه...اصلا درآمد يك برنامه نويس و لينوكس كا رحرفه اي رو نميشه با يك مثلا فوتوشاپ كار يا اتوكد كار مقايسه كرد...شما يا داريد خودتون رو جزو حرفه اي ها جا ميزنيد يا خيلي بد شانس هستيد..نمونش خودم تمام كساني كه همراه با من فارغ التحصيل شدند و با محصولات مايكروسافت كار مي كنند حقوقي به اندازه من نداند...من الان 1 سال ميشه كه ليسانسم رو گرفتم و پايه حقوقم 956 هزار تومنه...
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-08-31, 08:08 AM,
ارسال : #5
 
شهاب جان موفق باشي. حكايت جالب و خاصي داشتي كه من شخصا نديده بودم.
دقيقا نميدونم چرا برگشتي ايران.
بهرحال اميدوارم موفق باشي.

دوست عزيز مهماني كه پيام گذاشتن لطفا شما هم از رشته و تخصصهايي كه كسب كرديد دقيقتر صحبت كنيد و اينكه چطور و كجا كار پيدا كرديد و در اين كار دقيقا چه فعاليتهايي انجام ميديد.

درمورد وضع خودم بايد بگم من نميتونم خودم رو ملاك قرار بدم چون از ابتدا دنبال كار نبودم و احتياج چنداني به كار نداشتم. اما بهرحال در همين وضعيت فعلي ميبينم حداقل در سطح عادي جامعه كارها عموما با ويندوز هست. مثلا من يه شركتي براي مصاحبهء كار رفتم كه تيم برنامه نويسي داشت و همه دات نت كار ميكردن.
اما البته اگر از ابتدا دنبال كار بودم شايد دنبال روتين بازار كار نرم افزارهاي آزاد و گنو/لينوكس ميرفتم. مثلا بجاي اسمبلي و سي خوندن شايد بايد اول پايتون و جاوا ميخوندم (هنوز فرصت نكردم) و دقيقا روي كانفيگ و كاربردهاي عملي لينوكس و سرورها كار ميكردم و غيره. ولي بهرحال اين با هدف و علاقمنديهاي واقعي من در تناقض بود. چيزي كه من ميخواستم از كانفيگ و اين زبانهاي سطح بالا گسترده تر و پايه اي تر بود؛ ميخواستم از همه چيز سردربيارم و كم و بيش برنامه نويسي سيستمي هم بلد باشم.
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-08-31, 04:03 PM,
ارسال : #6
 
راستي بهتره از بيان تخصص هاي خودتون ابا نداشته باشيد.
از ريز و درشتش رو ميتونيد ليست كنيد. چه زبان برنامه نويسي و چه نرم افزار و كانفيگ و غيره.
شخصا هرچيزي رو مطالعه كردم معمولا رفرنسش رو بطور كامل و در عميق ترين و حرفه اي ترين سطحي كه تونستم خوندم. مثلا كي رو تاحالا ديديد كه رفرنس و منوال MySQL (نسخهء 4.x) رو كامل خونده باشه؟ اگر نگاهي بهش بكنيد و شروع به خوندنش كنيد (بنظرم بيش از هزار صفحهء سنگين در فرمت PDF بود) ميفهميد كه چقدر طول ميكشه و چقدر هم سنگين هست. ماهها زمان ميبره و اگر زياد مايه نذاريد شايد به سال هم بكشه.
من از خوندنش پيشمون نشدم (با اينكه نسخهء بعدي MySQL حتي در زمان خوندن من اومده بود)، چون كلي بينش و اطلاعات درمورد طرز كار داخلي و امكانات ديتابيس بدست آوردم. يعني تاحدود زيادي با نكات و طرز ذخيره سازي اطلاعات برنامه نويسي سيستمي در فيلد ديتابيس آشنا شدم.
ضمن اينكه در مشكلات و نكات ظريف و پيچيده اي كه موقع برنامه نويسي وب پيش ميان ديگه دشواري چنداني ندارم و خودم يك ديباگر پيشرفته بحساب ميام.
بهرحال امثال اينها نرم افزارها و ابزارهاي و زبانهاي برنامه نويسي پايه در رايانه و بخصوص دنياي نرم افزارهاي آزاد هستن و بنابراين آدم دوست داره همش رو بطور كامل و دقيق بشناسه.
همينطور مثلا رفرنس Apache رو هم خوندم.
نزديك به 6 هزار صفحه رفرنس PHP رو.
تمام رفرنس Qt رو.
رفرنس BASH.
منوال بيشتر فرمانها و برنامه هاي پايهء خط فرمان گنو/لينوكس (تاپيك خط فرمان كه در تكنوتاكس هم درست كردم گوشه اي از كاربرد چنين اطلاعاتي رو نشون ميده).
رفرنس W3 براي HTML (كه رفرنس توسعه دهندگان مرورگرها هم هست) و CSS.
رفرنس فلش و ActionScript كه تازگي تموم كردم.
و بسياري ريز و درشت هاي ديگه كه اصلا الان حضور ذهن ندارم اسم ببرم.
حتي ميتونم بگم بخش عظيمي از مقالات ويكي پديا رو خوندم و وقتي بطور تصادفي دنبال مطلب جديد جذابي ميگردم بسختي پيدا ميكنم (بخصوص در بخش علم رايانه).
درمورد فلسفهء گنو هم كه همتون ميدونيد تنها كسي بودم كه تمام منابعي رو كه در سايت رسمي گنو درج يا لينك شده بودن خوندم كه تعدادي از اونها رو هم ترجمه كردم. اینکار واقعا وقت و انرژی زیادی ازم برد که بجاش میتونستم حداقل دوتا زبان برنامه نویسی یاد بگیرم، اما فکر کردم باید بالاخره در طول زندگیم اونها رو بخونم و ضمنا جامعهء ما از لحاظ اینطور اطلاعات و فلسفه های اخلاقی ای که بهش نیاز مبرم داره واقعا ضعیف هست. واسه همین خواستم خبره بشم و معنا و فلسفهء این جنبش رو به مردم جامعهء خودم انتقال بدم (تاحدی که ازم برمیامد و بعد از روشن شدن خودم).

الان طوري شده كه نميتونم بيكار باشم و نميخوام عضله هاي مغزم (!) كه قوي و سريع شدن بخاطر عدم مطالعه و پردازش كافي تحليل برن! واسه همين وقتي بيكارم دنبال يه مطلب مفيد براي خوندن ميگردم و هميشه بايد يك رفرنس يا فيلد برنامه نويسي براي كار داشته باشم.

اگر بخوام دقيقتر و بطور صريح تخصصهاي برنامه نويسي و نرم افزارهاي كاربردي اي رو كه تاحالا ياد گرفتم ليست كنم بنظرم اينطور ميشه:

[ltr]
HTML, CSS, Javascript (DHTML)
MySQL, PHP, Apache
C, C++
Qt
Flash+ActionScript
GNU/Linux advanced
BASH advanced
Photoshop, MS Office, Flash
...
[/ltr]
شايد بعضي چيزهاي قابل ذكر ديگه هم باشه كه الان حضور ذهن ندارم و اگر يادم اومد اضافه ميكنم.
و يكسري چيزهايي مثل داس هم كه ديگه بيشتر مال دوراني بود كه هنوز با دنياي نرم افزار آزاد و گنو/لينوكس آشنا نشده بودم. اما البته حتي چنين تخصصهايي هم واقعا ضروري و مفيد هستن و بارها بصورت تركيبي ازشون استفاده كردم. مثلا تازگي برنامه اي براي كامپايل خودكار Qt روي ويندوز نوشتم كه اگر با داس درحد كامل و پيشرفته (كه امروز بايد گفت شل ويندوز) و اسكريپت نويسي در اين زمينه و حتي ساختار خود ويندوز بطور حرفه اي آشنا نبودم نميتونستم چنين كاري بكنم.
ضمنا بهرحال ويندوز و خيلي ديگر از نرم افزارهاي انحصاري چيزيه كه باهاش كار فاميل و دوست و آشنا و ديگر مردم رو راه ميندازيد و بدون اون اغلب نميشه توي كار خود هم حالا هرچي كه باشه تا نهايت ممكن موفق بود. بخاطر همين من همهء اينها رو كنار هم ليست كردم و بين نرم افزار آزاد و انحصاري يا ويندوز و لينوكس فرقي نذاشتم.
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-08-31, 04:52 PM,
ارسال : #7
 
من یه فیلم دیده بودم درباره دیوید مک نیک که بخاطر نفوز به شبکه های دولت فدرال به یه ۱۸ سال زندان محکوم شد و الان تازه ادم شده
این کارا خوبه اما خیلی هم اسون نیست اگه لو بره هرکی خب عاقبت خوبی نداره
جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-08-31, 05:53 PM,
ارسال : #8
 
honeyos نویسنده :من یه فیلم دیده بودم درباره دیوید مک نیک که بخاطر نفوز به شبکه های دولت فدرال به یه ۱۸ سال زندان محکوم شد و الان تازه ادم شده
این کارا خوبه اما خیلی هم اسون نیست اگه لو بره هرکی خب عاقبت خوبی نداره
ببخشید جای معرفی فیلم نیست اما چه کنم!
می تونی مشخصات فیلم رو بدی؟ خیلی ازین فیلما دوست دارم اما پیدا نمیکنم!
اگر باز به جز این فیلمی سراغ داشتی در این باب حتما اسمشون رو بزار.
لینک هم اگر سراغ دارین بزارین.
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-08-31, 10:10 PM,
ارسال : #9
 
خوب من از اسم شركتي كه توش كار ميكنم چيزي نميتونم بگم شرمنده اما انقدر بگم شركت نيست يك كمپانيه بين الملليه كه در ايران هم كارخانه تاسيس كرده ..شركتهايي كه دولوپر لينوكس نياز دارند كم نيستند بلكه دارند زيادتر هم ميشند.بنظر من هركسي كه ادعاي هكر بودن مي كنه اصلا هكر نيست...فكر ميكني هكر كيه؟هكر كسيه كه از برنامه نويسي c و python و lisp و perl به نحو احسنت سر در بياره همچين شخصي صد در صد با لينوكس و بي اس دي سرو كله ميزنه و از همه چيز شبكه بخوبي اطلاعات داره.كسيه كه با تجارت الكترونيك و ساختار اون بخوبي آشنايي داره و از نقط ضعف سيستم عاملها خيلي ميدونه..همچين شخصي بخودي خود ميشه يك هكر..كسي كه از همه علوم كامپيوتر بخوبي سر رشته داره...همچين شخصي ديگه براي پول در آوردن نياز به خلاف كردن نداره چون شركتها و بانكهاي درپيتي ايراني واقعا با اين بستر زپرتيه ساختارشون نياز به اين جور افراد دارند و خداييش هم خوب پول ميدند.اينها رو گفتم تا بدوني كه دنياي كامپيوتر دنياي بي انتهاييه...و من متقدرم بهترين رشته براي جارو كردن پول با فكر و انديشست بدون اينكه نياز باشه چفيه بندازي و ريش بزاري و زير آب بزني و غيره....
اميد وارم متوجه منظورم شده باشي
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-09-02, 03:58 PM,
ارسال : #10
 
اسم فیلمش رو یادم نیست از هاردم پاکشم کردم واسه همین همین رو تو گوگل سرچ کن
kevin mac nic
یا یه چیزایی شبیهش
من همون honeyos هستم
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-09-02, 04:03 PM,
ارسال : #11
 
با این گفته های شما، ولی بازم من فکر میکنم کارهای لینوکس و نرم افزار آزاد باوجود اینکه خوب هستن اما در عین حال نسبتا سطح بالا. یعنی باید کاملا مسلط باشی و در سطح حرفه ای. مثلا باید زبان انگلیسی خوبی بلد باشی. درحالیکه برای ویندوز کمتر به این چیزا نیاز هست. چون اینقدر کاربر زیاد داره و در این مملکت ریشه دار و قدیمیه که کتابهای فارسی و ترجمه های زیادی براش هست. همه جا هم کلاسهای استانداردش هست اگر کسی بخواد.
ضمنا باید دید تعداد افرادی که بخش لینوکس و نرم افزار آزاد میتونه استخدام کنه چقدره. بنظرم باید خیلی محدودتر از ویندوز باشه.
اینم که میگن خب متخصص و برنامه نویس ویندوز ریخته و این عامل منفی براشون میشه زیاد درست بنظر نمیاد. چون کار ویندوز تا دلت بخواد هست و روی بورس هم هست. مثلا کی نرم افزار حسابداری خودش رو تحت لینوکس میخواد؟
ضمنا برنامه نویس حرفه ای و قوی حتی بین ویندوزیها هم بالاخره سر و ممتازه و اونقدرها تعداد چنین افرادی زیاد نیست (اصولا تعداد برنامه نویسهای واقعی کم هست!).
وقتی جزء دنیای ویندوز و میکروسافت و نرم افزارهای متداول بازاری دیگه باشی یعنی همیشه برات کار هست و روی نوع زبان و پلتفرم دچار مشکل نمیشی با یک شرکت یا کارفرما و مشتری و یا تیمهای برنامه نویسی.
اینکه بگی تحت ویندوز بلدم دیگه کار تمومه و بلد نبودن تحت لینوکسش برای کسی ضعف و عیب بحساب نمیاد. اما کسی که برنامه نویسی و برنامه های تحت ویندوز رو بلد نباشه هرجا بره گیر میکنه و میگن همه جا کار مردم با ویندوزه اونوقت تو ویندوزیش رو بلد نیستی؟!
واسه همین یک برنامه نویس که بخواد منعطف و همه کاره باشه و به شرکت و مکانها و کاربردهای خاصی محدود نباشه حتما باید روی ویندوز هم بتونه خیلی کارها بکنه. اما یک برنامه نویسی ویندوز میتونه به همون ویندوز اکتفا کنه و کسی هم نمیگه بالای چشمت ابروست! هیچکس بهش نمیگه بی سوادی یا تخصصت بدرد نمیخوره. البته تقریبا هیچکس! حداقل برای کار پیدا کردن مشکل نداره.
شاید کارهای لینوکسی سطح بالاتر باشه و حقوق بیشتری داشته باشه، اما ظرفیت استخدامش از ویندوز خیلی کمتره. و در بازار بهتره آدم استاندارد و توی بورس باشه تا اینکه یه چیزی سطح بالا و گران ولی کم مشتری و محدود به جاها و کاربردهای خاصی.
ضمنا مثلا تنوع بالا در دنیای لینوکس و نرم افزار آزاد باعث سخت تر و حجم تر بودن کار یادگیری هم میشه. مثلا شما بخواید از کانفیگ و راه اندازی سرور سردربیارید کلی توزیع با ابزارهای متفاوت هست که حداقل باید چنتا از عمده ترین اونها رو یاد بگیرید. اما آیا ویندوز هم همینقدر گسترده و متفاوت هست؟
راستی چند وقت پیش صاحب کار سابقم صدام کرد گفت چنتا دانشجو پروژه دارن و باهاشون طی کن کارشون رو انجام بده یه سهمی هم به من بده. اولا که اونا یک پروژهء تحت وب داشتن و دوما با asp خودشون کار کرده بودن ولی وسط کار مونده بودن. حالا خوب بود که من برنامه نویسی وب رو با php بلد بودم چون پی اچ پی بقدر کافی معروف و همه جایی هست که کسی نگه غیراستاندارده و اونا حاضر شدن پروژه رو با پی اچ پی و از ابتدا براشون انجام بدم. پی اچ پی روی ویندوز هم خیلی راحت هست و معمول بحساب میاد و با یک اینستالر کوچک براحتی راه میفته. اینکار چون برنامه نویسی وبی بود اینقدر استقلال از پلتفرم داشت.
حالا فرضا همینطور کارها اکثرشون باید روی ویندوز باشن تا هم دانشجوها قبول بکنن و خودشون هم چیزی سردربیارن و هم استاده شک نکنه. اصلا خیلی استادها فقط با زبانهای شناخته شده و روی ویندوز ممکنه قبول بکنن. ما یک استادی داشتیم که حتی سی رو به سختی قبول میکرد و میخواست پروژه ها با زبانی باشن که خودش میشناخت و ازش سردر میاورد (پاسکال!).

البته خوشبختانه به لطف بوجود آمدن زبانها و فریمورک ها و ابزارهای مستقل از پلتفرم مثل php و Qt روز به روز وضع برای برنامه نویسانی که به لینوکس و نرم افزارهای آزاد هم علاقه دارن بهتر شده و دیگه نیازی نیست دوبرابر برنامه نویسهای ویندوز یاد گیری و زحمت داشته باشن. ولی هنوز هم همه کاری رو طبق استاندارد بازار نمیتونن انجام بدن. چون فرضا طرف بجای Qt میخواد برنامه با زبانها و کتابخانه های ویندوزی باشه. خصوصا دات نت. و خصوصا وقتی یک شرکت تخصصی باشه و برنامه نویسان دیگه هم داشته باشه و پروژه های تیمی هم داشته باشه. چون از 100 تا برنامه نویس 98 تای اونها ویندوزی هستن.
از طرف دیگه دنیای نرم افزار آزاد و لینوکس هم داره خیلی فراگیر و پرکاربرد میشه و ضمنا پتانسیل های بالای دست نخورده ای برای درآمدزایی هم درش بنظر میرسه که من خودم به چند مورد مثل ترجمه و چاپ کتاب اشاره کرده بودم.
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-09-02, 06:46 PM,
ارسال : #12
 
من نمي دونم چرا اصرار داريد بگيد برنامه نويسي تحت ويندوز بهتره ؟
اصلا كي گفته pythonو cو java وخيلي از زبانها رو فقط بايد تحت ويندوز نوشت...حالا خوبه كه اين زبانها به سيستم عامل وابستگي ندارند..كي گفته حتما بايد از فايل سرور هاي ويندوزي استفاده كرد؟ كي گفته كه بايد حتما از ISA و يا از active directory استفاده كرد...اصلا ببينم مگه هدف شما انجام تعداد پروژه هاي زياد با پول كمه؟ببينم مگه اين دانشجو هايي كه گفتين چقدر به شما پول دادند؟
مگه هر كاري كه زياد بود پولشم زياده؟واي به دانشجو هاي ما كه حتا بلد نيستند يك مثلا برنامه بنويسند تحت ASP.و واي به استاد هاي دانشگا هاي ما كه مي كن بايد با يك محيط برنامه نويسي پروژه رو بنويسند.اين همون قضيه بود كه گفتم بهتون...همون بستر زپرتيه بانكهاي ما.من خودم به شخصه شركتي رفتم مصاحبه كه حدود 200 كاربر پر كار فايل سرور داشت...با اين كه از ويندوز استفاده مي كردند اما اعتراف مي كردند كه فايل سرور هاي ويندوز جوابگو نيست و از سمبا استفاده مي كردند...و البته بلد بودن زبان برنامه نويسي مثلا C# هيچ تناقظي با مثلا java , ejb نداره..همون چيزي كه الان ميبينم..سرور هاي بانكها از java استفاده مي كنند و كار بران بانك ها از مثلا دلفي يا c#.من قصد دفاع از چيزي رو ندارم اما من خودم ترجيه ميدم با يك پروژه ماهي 1 ميليون برداشت كنم تا اينكه با 30 تا پروژه دانشجويي اين مبلغ رو برداشت كنم..آخه پروژه دانشجويي كجا تستهاي آنچناني ميشه ؟!!!... هميشه enterprice فكر كن نه دانشجويي....
يا علي
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-09-02, 06:49 PM,
ارسال : #13
 
من چون تا حدودی بچه های نرم افزار های آزاد ایرانو میشناسم میتونم بگم کمتر از ده نفر رو میشناسم که میشه بهشون هکر گفت .

البته من شرایط ایجاد کننده تاپیک رو درک میکنم .....

به نظر من مشکلی که شما با درگیر هستید اینه که :
اول‌) رو یه چیز زوم نکردید .... این دید که همه چیز رو در باره همه چیز بدونید یه دید افلاطونیه !!بهتره رو یه فیلد زوم کنید و برید جلو . ریموند هم در مقاله خودش نوشته هکرها رو چند زمینه مسلطند. ولی باید اینها در یه جهت باشن . مثلا شما متخصص توسعه وب و تکنولوژیهای مرتبط هستید . دیگه کسی از شما انتطار نداره بیاید رو الگوریتمهای پیچیده تشخیص چهره سه بعدی بصورت یه متخصص اون زمینه مسلط باشید .
چیزی که من فهمیدم .... دید یه هکر اینه که از اون چیزی میخواد بصورت کاربردی تا جایی که به کارش میاد مسلط میشه (کاملا مسلط) و ازش استفاده میکنه.
البته یه چیزایی هست که باید حتما بدونید (تسلط مطلق) مثلا سیستم عامل !!

دوم ) نظم داشتنه .... شما باید به اصطلاح self-discipline باشید تا در FSF پیش برید ! چون خیلی وقتا خودتون تنها هستید ...
خوب من کسی میشناسم داکیومنت کامل PostgreSQL رو در عرض یکی دو هفته (و نه یه سال) خوند ... تنها کاری که غیر خوندن اون داکیومنت فرصت میکرد انجامش بده غذا خوردن بود Smile

رو این دو نکته که گفتم خوب فکر کنید ...

Value your freedom or you will lose it, teaches history.
جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-09-02, 06:56 PM,
ارسال : #14
 
كي گفته كسي كه مي خواد هكر باشه بايد مثلا اتوكد رو هم تا انتهاش بدونه..منظور از اينكه از همچيز كامپيوتر سر در بياره اينه كه در محيط هاي برنامه نويسي و سيستم عامل و مديريت حافظه و سخت افزاره خبره باشه.. حالا بدو داكيومنت فلان ديتابيس رو تا انتها بخون...بگو چقدر توانايي كار با اون رو داره؟
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-09-03, 12:26 AM,
ارسال : #15
 
Anonymous نویسنده :سرور هاي بانكها از java استفاده مي كنند و كار بران بانك ها از مثلا دلفي يا c#.
در حال حاضر وضعیت رو نمی‌دونم، ولی خوب ما سرویس بانک‌های سپه رو نزدیک ۱۰ سال پیش داشتیم و اونموقع از SCO Unix استفاده می‌کردند و فکر نکنم هنوز تغییری داده باشند.


اکنون در ubuntu.ir با نام کاربری nixoeen فعال هستم.
وب‌سایت شخصی من
مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-09-03, 12:31 AM,
ارسال : #16
 
Anonymous نویسنده :kevin mac nic
یا یه چیزایی شبیهش

اسم این شخص Kevin Mitnick هستش.

Anonymous نویسنده :كي گفته كسي كه مي خواد هكر باشه بايد مثلا اتوكد رو هم تا انتهاش بدونه..منظور از اينكه از همچيز كامپيوتر سر در بياره اينه كه در محيط هاي برنامه نويسي و سيستم عامل و مديريت حافظه و سخت افزاره خبره باشه.. حالا بدو داكيومنت فلان ديتابيس رو تا انتها بخون...بگو چقدر توانايي كار با اون رو داره؟

من با این ایده که آدم توی یک چیز تخصصی کار کنه و تا انتهای اون رو بلد باشه شدیدا موافق‌ترم تا این ۲۰۰ تا چیز مختلف رو بلد باشه، ولی از هر کدوم اندک !
این یکی از مشکلات کشور ما هستش که تخصص از بین رفته، و هر کسی می‌خواد همه چیز رو بلد باشه.


اکنون در ubuntu.ir با نام کاربری nixoeen فعال هستم.
وب‌سایت شخصی من
مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-09-03, 12:54 AM,
ارسال : #17
 
Anonymous نویسنده :مثلا باید زبان انگلیسی خوبی بلد باشی.
من نمیدونم چرا زبان انگلیسی برای ایرانیا اینقدر معضل شده ! من از وقتی یادم میاد کتاب‌هایی که می‌خوندم انگلیسی بودن چون وقتی کتاب‌های فارسی می‌خوندم متوجه نمی‌شدم ! یاد گرفتن انگلیسی تخصصی هم خیلی آسونه، بخصوص انگلیسی تخصصی مربوط به کامپیوتر. از همه اینها هم که بگذریم، بالاخره بلد بودن یکه زبان بین‌المللی دنیا اونچنان ضرر نداره.

نقل قول :ضمنا باید دید تعداد افرادی که بخش لینوکس و نرم افزار آزاد میتونه استخدام کنه چقدره. بنظرم باید خیلی محدودتر از ویندوز باشه.
آره، بازار کمتره، ولی سرویس دهنده هم خیلی خیلی کمتره ! از طرفی هم بستگی داره سطح کاری خودتون رو در چه رده‌ای قراره نگه دارید ! خوب اگه قراره برای مردم ویندوز نصب کنید و آنتی‌ویروس نصب کنید و اینجور کارا که همیشه هم بازار کار براش هست، خوب باید به همون سمت برید.

نقل قول :اما کسی که برنامه نویسی و برنامه های تحت ویندوز رو بلد نباشه هرجا بره گیر میکنه و میگن همه جا کار مردم با ویندوزه اونوقت تو ویندوزیش رو بلد نیستی؟!
واسه همین یک برنامه نویس که بخواد منعطف و همه کاره باشه و به شرکت و مکانها و کاربردهای خاصی محدود نباشه حتما باید روی ویندوز هم بتونه خیلی کارها بکنه.
قرار نیست هر کسی هر کاری رو انجام بده ! این همون چیزی هستش که می‌گم توی جامعه ما فراموش شده !‌ تخصصی کار کردن. شما اگر یک کاری رو تخصصی پیش برید احتمالا اینقدر کار خواهید داشت که توی کارای خودتونم می‌مونید و قرار نیست هر جایی و برای هر کسی کار کنید.


اکنون در ubuntu.ir با نام کاربری nixoeen فعال هستم.
وب‌سایت شخصی من
مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-09-03, 02:51 AM,
ارسال : #18
 
23 سالم هست(متولد 66) و ساکن تهران.
از تابستون 85 صاحب کامپیوتر شدم(تا قبل از سال 84 نمی‌دونستم ویندوز چیه!) کامپیوتر که خریدیم، بعد از چند ماه ور رفتن با ویندوز، از لینوکس یه چیزایی شنیدم. خلاصه یواش‌یواش رفتم سراغش و بهش علاقه‌من شدم و بعد از یکی دو سال ویندوز رو از روی سیستمم پاک کردم. اولش فقط با اوپن‌سوزه کار می‌کردم. ولی یواش‌یواش رفتم به سمت اوبونتو و الآن فقط با اوبونتو کار می‌کنم. با پارسیکس و دبیان و فدورا و مندریوا و چند تا توزیع دیگه هم مدتی کار کردم. ولی دیدم اوبونتو برام از همه مناسب‌تره. اگرچه اگه لازم بشه می‌تونم راحت با دبیان یا پارسیکس هم کار کنم.

از اول اول عاشق ریاضی بودم، مخصوصاً هندسه و ترکیبیات و الگوریتم... دوران دبیرستان شدیداً تو کار المپیاد ریاضی بودم که نتیجه‌ش یه مدال نقره کشوری بود(سال 83). بعدشم که کنکور و خراب کردن و...(از اول با درس‌های رسمی زیاد حال نمی‌کردم) بعدشم یه رشتهٔ فنی (نه کامپیوتر) توی شهرستان و آخرش هم یه کاردانی و فارغ‌التحصیلی و خلاص شدن از شر درس و مرس و... الآنم مشمول سربازی هستم ولی دارم معافیت پزشکی می‌گیرم اگه خدا بخواد...

همینطور علاقه‌مند به برنامه‌نویسی بودم. توی راهنمایی و دبیرستان که یه مقدار بهمون الگوریتم و بیسیک یاد دادن متوجه این علاقه شدم. اما چون امکانات نبود استعدادم شکوفا نشده بود. اون مدت کوتاهی هم که علاف ویندوز بودم اصلاً نمی‌دونستم از کجا باید شروع کنم. تا اینکه اومدم توی گنو/لینوکس و خودبه‌خود استارت‌ش زده شد. یعنی محیط غنی گنو/لینوکس و راحتی پایتون باعث شد که اولین تجربهٔ عملی توی برنامه‌نویسی رو پیدا کنم(تا اون موقع فقط بصورت نظری بود). به پایتون چسبیدم و جلو رفتم تا الآن(بعد از تقریباً 2 سال) بتونم با PyGTK اپلیکیشن بنویسیم(PyGlossary ، StarCalendar). قبلش بصورت نظری(از روی کتاب) جاوا و ++C رو هم کامل خونده بودم. مدتی هست که ++C رو هم بصورت عملی کار می‌کنم(در کنار پایتون) و می‌خوام علاوه بر پایتون، به ++C هم مسلط بشم حداقل تا جایی که بتونم باهاش اپلیکیشن‌های به دردبخور و کاربردی برای گنو/لینوکس بنویسم یا اپلیکیشن‌های آزاد رو توسعه بدم. فعلاً دارم روی GTKmm و بعضی کتابخانه‌های مهم ++C کار می‌کنم. اخیراً با زبان Lua و Embedded Scripting Language آشنا شدم که خیلی چیز توپیه!
راستی اسکریپت‌های Bash هم طبق نیاز خودم می‌نویسم.

علاقه‌م به هندسه باعث شد به گرافیک هم رو بیارم. مدتی با GIMP و Inkscape خیلی کار می‌کردم. ولی الآن دیگه به ندرت سراغ گرافیک میرم، بیشتر برنامه‌نویسی می‌کنم.


به ادبیات و شعر هم علاقه دارم. قبلاً هرازگاهی شعری در می‌کردم(اگه بشه اسمش رو شعر گذاشت) ولی دیگه شعر گفتن‌م نمیاد!
عاشق نوشته‌های رضا امیرخانی هستم.

StarCalendar | Blog | 1+ | OS
مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-09-03, 04:55 PM,
ارسال : #19
 
نقل قول :در حال حاضر وضعیت رو نمی‌دونم، ولی خوب ما سرویس بانک‌های سپه رو نزدیک ۱۰ سال پیش داشتیم و اونموقع از SCO Unix استفاده می‌کردند و فکر نکنم هنوز تغییری داده باشند.
فكر مي كنم همون بانك سپه افتضاح ترين بانك ايراني از لحاظ سرويس دهي باشه...بانك سپه هم ازون بانكهاست كه با يك سيستم عامل شروع كرده و تا آخر دنيا هم ميخواد از همون استفاده كنه در ضمن منظور دوستمون از java محيط برنامه نويسي EJB براي سرويس دهنده سرور بوده نه سيستم عامل...
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2009-09-03, 05:06 PM,
ارسال : #20
 
اسم فيلم اينه
Freedom Downtime - The Kevin Mitnick Story [Hacking]
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


رفتن به انجمن :


کاربران در حال مشاهده موضوع : 1 مهمان