[kakilik]

یاد دوران باشکوه کمودور، آتاری و آمیگا به خیر.
امروز اینو دیدم و حیفم اومد که با شما به اشتراک نگذارم.
<!-- m --><a class="postlink" href="http://www.kingsquare.nl/jsc64">http://www.kingsquare.nl/jsc64</a><!-- m -->

اون موقع با ۳۸۹۱۱ بایت حافظه چه کارهایی می‌کردیم

[sniper]

من که فقط آتاری و سگا و دسته خلبانی یادم هست
بعدش kakilik میشه کمی بیشتر توضیح بدی این کارش چی هست . یعنی مثلا میشه بازی مثل karete + رو روش اجرا کرد یا نه اصلا من اشتباه می کنم.

[Folaani]

مردم چه حوصله ای دارنا!
البته منم کمودور۶۴ داشتم یه زمانی. اولین برخوردم با برنامه نویسی اون زمان با کمودور بود و بیسیک اون (تا سالها بعد که توی دانشگاه دوباره رفتم سراغ برنامه نویسی). اون موقع از بازیها که بصورت کامپایل شده بودن اطلاع نداشتم و نمیدونستم باینری چیه و چرا سورس اون بازیها شکلهای عجیب و غریب داره (مثل باز کردن یک فایل اجرایی یا باینری در یک ادیتور متن) و چطور میشه با بیسیک چنان بازیهایی درست کرد!! (که بعدا فهمیدم اصولا نمیشه و اونها رو با زبانهای دیگری نوشتن و کامپایل کردن).
بله تاریخ جالب و آموزنده و لذت بخش هست و بقول شما یادش بخیر. ولی بنظر من این افراد این استعداد و وقت و انرژی رو باید روی چیزهای مفیدتری بذارن. یعنی مورد دیگری نبود که روش کار کنن؟! و اینطور برنامه ها به چه دردی میخورن؟
البته شاید هم برای تمرین و بعنوان پروژه اینکارها رو میکنن. ولی بازم چه بهتر که پروژه کاربردی تر باشه.

[مهمان]

مردم چه حوصله ای دارنا!
البته منم کمودور۶۴ داشتم یه زمانی. اولین برخوردم با برنامه نویسی اون زمان با کمودور بود و بیسیک اون (تا سالها بعد که توی دانشگاه دوباره رفتم سراغ برنامه نویسی). اون موقع از بازیها که بصورت کامپایل شده بودن اطلاع نداشتم و نمیدونستم باینری چیه و چرا سورس اون بازیها شکلهای عجیب و غریب داره (مثل باز کردن یک فایل اجرایی یا باینری در یک ادیتور متن) و چطور میشه با بیسیک چنان بازیهایی درست کرد!! (که بعدا فهمیدم اصولا نمیشه و اونها رو با زبانهای دیگری نوشتن و کامپایل کردن).
بله تاریخ جالب و آموزنده و لذت بخش هست و بقول شما یادش بخیر. ولی بنظر من این افراد این استعداد و وقت و انرژی رو باید روی چیزهای مفیدتری بذارن. یعنی مورد دیگری نبود که روش کار کنن؟! و اینطور برنامه ها به چه دردی میخورن؟
البته شاید هم برای تمرین و بعنوان پروژه اینکارها رو میکنن. ولی بازم چه بهتر که پروژه کاربردی تر باشه.

تاحالا چیزی به نام پروژه واسه fun شنیدی ؟؟

بعضیا وقتای بیکاریشونو دوست دارن رو چیزای با مزه صرف کنن ... محض تفریح

[Folaani]

آدم عاقل وقت بیخودی نداره تلف کنه.
چون چیزهای زیادی برای آموختن هستن و کارهای مفید زیادی برای انجام دادن.
تازه این کارهایی که گفتم خودشون میتونن خیلی Fun باشن تا اینکه آدم یک کار صرفا نمایشی انجام بده.
منو میبینی الان چند ساله حتی یک روز رو هم هدر ندادم. حتی یک ربع ساعت هم برام بحساب میاد و سعی میکنم ازش بهترین استفادهء ممکن رو بکنم. واسه همین همیشه همراهم چیزی برای مطالعه دارم که اگر جایی گیر کردم وقت و انرژیم تلف نشه.
تازگی دیدم دارم به بیکاری میخورم، واسه همین دنبال پروژهء بدردبخوری میگشتم (تاپیکش در این فروم هست) که چیزهایی رو که یاد گرفتم تثبیت و تقویت کنه و فوت و فن کار رو هم یاد بگیرم. حالا فعلا روی پروژهء نرفتم و از اینور شروع کردم پروتکل http رو دارم میخونم (rfc2616). تازه توی همون به یه rfc دیگه برخوردم که اونم باید بعدش بخونم.
یعنی اصلا توی کت من نمیره مثلا یک کامپیوتری حرفه ای برنامه نویس یک چیز پرکاربرد و آموزنده ای مثل پروتکل http رو نخونه. بالاخره یک وقتی باید خوند. پس چه بهتر که موقعی باشه که بیشتری استفاده رو ازش بکنیم.
این حضرات با استعداد و با سواد اما بچه صفت و بی خبر از فلسفه و سیاست دنیا و کارهایی که زمین مونده هم اعصاب منو خورد میکنن. مایهء خجالت دنیای اوپن سورس و نرم افزار آزاد هست که یکسری آدمهایی با این استعداد که توش کار میکنن کارهای تفریحی بدون کاربرد انجام میدن انگار که همه چیز به خیر و خوشی تموم شده و دیگه کاری برای انجام دادن نیست، درحالیکه بیزینسمن ها و برنامه نویسان انحصاری هر روز جای پای خودشون رو محکم تر میکنن.
البته شاید تقصیر اوپن سورس هم باشه که یک چیزی بدون فلسفهء درست و حسابی و روشنگری رو به خورد مردم داده. وگرنه این افراد باید میفهمیدن که زندگی مبارزهء قدرت هست و باید هر روز قویتر و کاملتر شد. بنابراین اولویت اساسا با کاربردهای جدی و عملی هست. خیلی کارهای مهم برای انجام دادن هست. هم در بعد فنی و هم فلسفی و سیاسی.
زمانی که این افراد تفریح میکنن و از امکانات و استانداردهای آزاد استفاده میکنن و لذت میبرن، چه برای کار تجاری و چه کار تفننی، امیدوارم متوجه باشن که تمام اینها بدون جدیت و مبارزه بدست نیامدن و بدون جدیت و مبارزه هم حفظ نمیشن.

[مهمان]

آدم عاقل وقت بیخودی نداره تلف کنه.
چون چیزهای زیادی برای آموختن هستن و کارهای مفید زیادی برای انجام دادن.
تازه این کارهایی که گفتم خودشون میتونن خیلی Fun باشن تا اینکه آدم یک کار صرفا نمایشی انجام بده.
منو میبینی الان چند ساله حتی یک روز رو هم هدر ندادم. حتی یک ربع ساعت هم برام بحساب میاد و سعی میکنم ازش بهترین استفادهء ممکن رو بکنم. واسه همین همیشه همراهم چیزی برای مطالعه دارم که اگر جایی گیر کردم وقت و انرژیم تلف نشه.
تازگی دیدم دارم به بیکاری میخورم، واسه همین دنبال پروژهء بدردبخوری میگشتم (تاپیکش در این فروم هست) که چیزهایی رو که یاد گرفتم تثبیت و تقویت کنه و فوت و فن کار رو هم یاد بگیرم. حالا فعلا روی پروژهء نرفتم و از اینور شروع کردم پروتکل http رو دارم میخونم (rfc2616). تازه توی همون به یه rfc دیگه برخوردم که اونم باید بعدش بخونم.
یعنی اصلا توی کت من نمیره مثلا یک کامپیوتری حرفه ای برنامه نویس یک چیز پرکاربرد و آموزنده ای مثل پروتکل http رو نخونه. بالاخره یک وقتی باید خوند. پس چه بهتر که موقعی باشه که بیشتری استفاده رو ازش بکنیم.
این حضرات با استعداد و با سواد اما بچه صفت و بی خبر از فلسفه و سیاست دنیا و کارهایی که زمین مونده هم اعصاب منو خورد میکنن. مایهء خجالت دنیای اوپن سورس و نرم افزار آزاد هست که یکسری آدمهایی با این استعداد که توش کار میکنن کارهای تفریحی بدون کاربرد انجام میدن انگار که همه چیز به خیر و خوشی تموم شده و دیگه کاری برای انجام دادن نیست، درحالیکه بیزینسمن ها و برنامه نویسان انحصاری هر روز جای پای خودشون رو محکم تر میکنن.
البته شاید تقصیر اوپن سورس هم باشه که یک چیزی بدون فلسفهء درست و حسابی و روشنگری رو به خورد مردم داده. وگرنه این افراد باید میفهمیدن که زندگی مبارزهء قدرت هست و باید هر روز قویتر و کاملتر شد. بنابراین اولویت اساسا با کاربردهای جدی و عملی هست. خیلی کارهای مهم برای انجام دادن هست. هم در بعد فنی و هم فلسفی و سیاسی.
زمانی که این افراد تفریح میکنن و از امکانات و استانداردهای آزاد استفاده میکنن و لذت میبرن، چه برای کار تجاری و چه کار تفننی، امیدوارم متوجه باشن که تمام اینها بدون جدیت و مبارزه بدست نیامدن و بدون جدیت و مبارزه هم حفظ نمیشن.

چه پروژه هایی رو تا به حال به دنیای بازمتن/آزاد تحویل دادی ؟؟

به قول لینوس تروالدز :

Speak is cheap , show me the code

منم میتونم یه ساعت برم سر منبر و حرف بزنم ... در عمل چه کار کردی ؟؟؟؟؟

[417]

folani@

سلام

شما تا به حال سینما نرفتی؟ بازی نکردی؟ برای دل خودت یه کار احمقانه نکردی؟ فکر کردی زندگی خیلی مهمه؟ یا اینکه اکه من (خودم را می گم) تمام عمرم را کار کنم چقدر به پیشرفت دنیا کمک می کنم؟ همه به استراحت هم نیاز دارند. من خودم همین دیروز یک پروژه خیلی باحال که مربوط به سیستم های embedded بود را رد کردم، میدونی به بنده خدا چی گفتم؟ گفتم باهاش حال نمی کنم!!!

چرا؟ چون خسته شدم بسکه از این کارا کردم، حالا دوست دارم یه کم کارای تفریحی بکنم. برای بالا بردن کارایی کار های بعدی ای که (اگه عمری باشه) قراره انجام بدم هم خوبه

راجع به «این حضرات با استعداد و با سواد اما بچه صفت و بی خبر از فلسفه و سیاست دنیا» هم باید بگم: مگه یه کوچولو بچگی بده؟ باز هم میگم: شما تو عمرت تفریح نکردی؟

[Folaani]

چه پروژه هایی رو تا به حال به دنیای بازمتن/آزاد تحویل دادی ؟؟

به قول لینوس تروالدز :

Speak is cheap , show me the code

منم میتونم یه ساعت برم سر منبر و حرف بزنم ... در عمل چه کار کردی ؟؟؟؟؟

من در حد خودم و قد و قوارهء این مملکت کارهایی کردم حداقل. یعنی حداقل حداکثر تلاشم رو کردم و وقت و انرژی خودم رو تلف نکردم (البته از وقتی چشمم باز شد).
حداقل یک سری از مقالات اساسی نرم افزار آزاد رو ترجمه کردم. همینطور روی شناساندن و تبلیغ و برخورد با مخالفان هم وقت و انرژی قابل توجهی صرف کردم.
تا اون زمان کسی این کارها رو انجام نداده بود. و من فکر نمیکنم بشه بهشون کارهای بی اهمیت گفت، بلکه پایه ای و ضروری بودن. تا اون زمان من اگر میخواستم مفهوم و هدف نرم افزار آزاد رو بطور کامل و دقیق بدونم منبعی دراختیار نداشتم. یک خلاصه هم پیدا نمیشد.
ضمنا برای اینکه به این بینش برسم (چون میدونید که فلسفهء نرم افزار آزاد در اصل یک چیز خیلی ظریف و عمیق و پیچیده ای هست اما خیلی ها نمیدونن و نمیدونستن) منابع بسیار حجیم و پیچیده ای رو خوندم که ماهها بطور متوالی وقت و انرژی براش صرف کردم. اگر من تنها فرد نباشم که اینقدر از فلسفهء نرم افزار آزاد اطلاع موثق و کامل و صحیح نداشته باشه، یکی از افراد معدود در این مملکت هستم چون تمامی مقالات مهم معرفی شده در بخش فلسفهء سایت گنو رو مطالعه کردم و هرجا مشکلی داشتم از خود استالمن راهنمایی گرفتم.
من اینکار رو بعنوان پایهء فلسفی لازم دیدم و انجام دادم و ضمنا فکر میکنم ترجمه ها و بحث هایی که کردم کاملا در شناساندن کامل و صحیح فلسفه و هدف متعالی نرم افزار آزاد در این جامعه موثر بوده. پیش از این با خیلی اشتباهات و نقص ها و بی اطلاعی های اساسی حتی بین متخصصین و کسانی که فکر میکردن میدونن و سالها در اوپن سورس و گنو/لینوکس فعال بودن مواجه بودیم. الان اینها خیلی کمتر شده.
دوما از لحاظ فنی هم زحمت زیاد کشیدم و سعی کردم تمام قدرت دنیای نرم افزار آزاد و دانش آزاد رو جذب کنم. به همین خاطر زبانهای برنامه نویسی متعددی رو یاد گرفتم که بیشترشون آزاد/اوپن سورس و البته اکثرا مستقل از پلتفرم هستن. شامل PHP, Python, Qt و خیلی مخلفات دیگه.
شاید محصولی برای نرم افزار آزاد ارائه نکرده باشم، اما در حد و حدود شخصی خودم همت و پیشرفت کافی داشتم و نه الکی توزیع درست کردم و باعث ناسازگاری و پیچیدگی بیشتر اوضاع شدم و نه وقت و انرژیم رو با چیزهای الکی که برای هیچکس حتی خودم مفید نیست هدر دادم.
از طرف دیگه دلیل نمیشه کسی برای ایراد گرفتن از یک موردی مثل این مجبور به اثبات مطلب بی ربط دیگری باشه. من نگفتم این برنامه نویسها چه برنامهء مفیدی برای نرم افزار آزاد نوشتن. میگم اگر اینقدر توانایی دارن چرا وقت و انرژی خودشون رو اینطور تلف میکنن. آیا برای بیان چنین ایرادی باید اول نشون بدم که خودم یک برنامهء مهم در دنیای اوپن سورس ارائه دادم؟ یا همین مسیری که طی کردم و احاطه و تاثیری که در شناخت فلسفهء نرم افزار آزاد و مشکلات عمومی این حیطه داشتم کافیه بنظر شما؟
بهرحال در این زمینه زیاد میشه صحبت کرد که من دیگه سرتون رو درد نمیارم. اما اگر بازم ایراد داشتید دقیقا مطرح کنید تا تبادل نظر کنیم.
بازم میگم که اینقدر تا یکی ایراد میگیره یا نظر شخصی خودش رو میگه رو نیارید به اینکه یک بحث بی ربط (ولی ظاهرا مربوط) رو مثل اینکه گواهی ثبت اختراعت کجاست رو پیش بکشید. من ادعایی نکردم که خودم بهش عامل نبوده باشم. و لازمهء صلاحیت در بیان این ایرادها فکر نمیکنم این باشه که حتما خودش طرف یک اختراعی کرده باشه. بنظرم مورد مطرح شده هم که چیزی بدیهی نیست و برای همه محل سوال و ابهام هست. چیزی شبیه همین تعدد سرسام آور توزیعهای لینوکس هست که در عمل تفاوت اساسی و مهمی با هم ندارن و اغلبشون چیز جدید مهمی رو به دنیای نرم افزار آزاد و گنو/لینوکس اضافه نمیکنن، اما باعث کلی ناسازگاری و حجم و پیچیدگی زیاد و تفرق و هدر رفتن منابع انسانی شدن.
ضمنا من اگر زیاد مینویسم خیلی هم زیاد مطالعه و تحقیق میکنم (تقریبا صدهزار برابر).
بنابراین فکر نمیکنم زیاد نوشتن بنده اشکال خاصی داشته باشه از نظر اخلاقی. شاید هم شما زمینهء درک منظور و ضرورت اون رو ندارید (با توجه به اینکه مطالعات و احاطهء بنده رو نباید داشته باشید).
?any further questions

[مهمان]

فلانی جان، سعی کن حرفات رو خلاصه کنی. تا الان نشده یه چیزی بنویسی زیر ۱۰خط باشه !

[Folaani]

folani@

سلام

شما تا به حال سینما نرفتی؟ بازی نکردی؟ برای دل خودت یه کار احمقانه نکردی؟ فکر کردی زندگی خیلی مهمه؟ یا اینکه اکه من (خودم را می گم) تمام عمرم را کار کنم چقدر به پیشرفت دنیا کمک می کنم؟ همه به استراحت هم نیاز دارند. من خودم همین دیروز یک پروژه خیلی باحال که مربوط به سیستم های embedded بود را رد کردم، میدونی به بنده خدا چی گفتم؟ گفتم باهاش حال نمی کنم!!!

چرا؟ چون خسته شدم بسکه از این کارا کردم، حالا دوست دارم یه کم کارای تفریحی بکنم. برای بالا بردن کارایی کار های بعدی ای که (اگه عمری باشه) قراره انجام بدم هم خوبه

راجع به «این حضرات با استعداد و با سواد اما بچه صفت و بی خبر از فلسفه و سیاست دنیا» هم باید بگم: مگه یه کوچولو بچگی بده؟ باز هم میگم: شما تو عمرت تفریح نکردی؟

در کل زندگیم شاید ده بار به سینما نرفته باشم. ولی خب چه ربطی داره؟!
معمول ترین و بزرگترین تفریح من یادگیری علم و افزایش توانایی و قدرت خودم هست.
در این راه نرم افزار آزاد و منابع دانش آزاد برام حیاتی بودن و هستن.
وقتی یاد میگیرم و بینش پیدا میکنم و از دیگران بیشتر میفهمم و میتونم کارهایی رو انجام بدم که کمتر کسی میتونه و وقتی به چیزی نگاه میکنم یا میخونم چیزهایی رو متوجه میشم که کمتر کسی متوجه میشه، لذت وافری میبرم.
ضمنا من مخالف تفریح نیستم. اما بحد و بجا.
اینکه یه پروژهء طولانی و پیچیده اما با کاربرد خیلی کم یا بدون کاربرد رو بعنوان تفریح سالم معرفی کنیم بنظرم زیاد معقول نیست. چون اغلب اگر بخوایم اینقدر وقت و انرژی بذاریم پروژه های کاربردی خوبی هم پیدا میشن. کد نویسی در این دو بنظر شما چرا فرق داره؟ بنظر من زیدی فرقی نداره. تازه وقتی آدم یک پروژهء کاربردی بنویسه میتونه تا سالها بعد هم ازش استفاده کنه و لذت مضاعف ببره و نیز از اینکه دیگران هم ازش استفاده میکنن و میگن خدا پدرت رو بیامرزه!
البته شاید این پروژه ای که اینجا مطرح شد خیلی هم حجیم و پیچیده نبوده باشه. بهرحال بحث من یک چیزی کلی بود. منظور من این بود که خیلی از فعالیتهایی که در دنیا و بطور خاص دنیای نرم افزار آزاد و اوپن سورس و گنو/لینوکس انجام میشه زیاد مفید نیستن و هوشمندانه و هدفمند انتخاب نشدن چون افراد پشت اونها اصولا صفات و آگاهی و بینش و اهداف درست و کاملی ندارن.
من فکر میکنم این مطلب درست باشه. چون این بینش، مثل فلسفهء نرم افزار آزاد، یک چیزی ساده و کم حجم نیست و چیزی هم نیست که بصورت تصادفی و طبیعی به ذهن هرکسی برسه؛ حتی بعد از یک عمر تجربهء کاری در زمینهء برنامه نویسی.
خیلی افراد نمیدونن که واقعا فناوری پیشرفته امروز یک اسلحه ای هست که میتونه بر علیه خودمون و مردم استفاده بشه. و نمیدونن این تهدید چطور عمل میکنه و میتونه چقدر در زندگی حال و آیندهء ما تاثیر گذار باشه. اینکه ما چه تفکر و عمل و گزینش و حتی بیان و عکس العملی داشته باشیم، همه در حال و آیندهء دور و نزدیک میتونن کاملا تاثیر گذار باشن.

ضمنا منهم زیاد کار نمیکنم. همیشه وقتی و انرژی ای و فکر آزادی برای مطالعه و یاد گرفتن علاقمندی های خودم باید داشته باشم که بعضی از اینها حداقل در مملکت ما کاربرد حرفه ای و تجاری ندارن. همه چی هم مطالعه میکنم (از بمب اتمی و مواد منفجره تا زیست شناسی) و گاهی بصورت رندوم در ویکیپدیا دنبال مقاله ایی میگردم که برام جذاب باشن. وقتی از خوندن مقالات حجیم و پیچیدهء تخصصی خسته میشم معمولا مقالات علمی دیگری رو که در حیطه های دیگه ای هستن که تفاوت ساختاری قابل توجهی دارن انتخاب میکنم و ذهنم به اینصورت استراحت میکنه (امتحان کنید! سویچ کردن از یک مقوله به یک مقولهء دیگه اکثرا خیلی موثر هست - مثلا از ریاضی به زیست شناسی).

انسان به مرور با اراده و کار کشیدن از خودش، مثل یک ورزشکار حرفه ای، قدرتمند میشه و به یادگیری عادت میکنه و براش خیلی راحتتر و شیرین تر میشه؛ بطوریکه دیگه اینطور کارها براش تفریح هم بحساب میاد و اگر انجام نده و بیکار باشه خسته و کوفته میشه.

ضمنا اگر دیدگاه شما نسبت به دنیا صحیح باشه میزان ضرورت رسیدن به چنین حالتی رو بیشتر درک میکنید.
از طرف دیگه مزایای قوی و با اراده بودن در جاهای دیگری بروز میکنه و حالش رو خیلی جاهای دیگه میبرید که از استراحت و تنبلی و تفریح های عادی بهتر هست. مثلا انسانی که زحمت میکشه و همیشه خوب ورزش میکنه از سلامتی و شادابی و تسلط جسمی ای که داره خیلی بیشتر از یک آدم تنبل سود و لذت میبره.

بهرحال من با تفریح بحد و بجا مخالفتی ندارم. و منظورم این نبود که شما باید همیشه کارهای حرفه ای و در ارتباط با شغل و تجارت انجام بدید یا مثل یک سرباز در جبههء نرم افزار آزاد مشغول کار شدید و خسته کننده باشید. بلکه میخوام بگم از این امکانات باید حداکثر استفاده رو کرد و تاجایی که میشه قوی و کارا شد. جهان به چنین افرادی نیاز داره. نرم افزار آزاد از وجود چنین افرادی سود میبره و غنی میشه و بقا و پیشرفت پیدا میکنه، حتی اگر ظاهرا کار مهمی انجام نداده باشن. قرار نیست همه یک کار مهمی از نوعی که به چشم همه میاد بکنن! همین مسیر عادی زندگی ما خودش مهم و تاثیرگذار هست. همین شعور و طرز حرف زدن و اینکه از چی طرفداری میکنیم و با چی مخالفت هم مهم هست. مثلا شاید یک زمانی جو مملکت ما هم باز شد و ما در ایران یک رالی باشکوه برای حمایت از نرم افزار آزاد و مخالفت با انحصار انجام دادیم! نرم افزار آزاد گاهی به این حرکتها تکیه داشته و داره و موثر هم بودن (در کشورهای دیگه انجام شدن و در تصمیمگیری های حکومت و وضع قوانین موثر بودن).

[Folaani]

فلانی جان، سعی کن حرفات رو خلاصه کنی. تا الان نشده یه چیزی بنویسی زیر ۱۰خط باشه !

اگر شما طرف بحث باشی که وظیفه داری مطلب رو بخونی.
وگرنه میتونی بنویسی من وقت نداشتم بخونم و بنابراین جوابی هم ندارم.
ضمنا شما که از خوندن یک صفحه مطب عاجز هستید مسلما نمیتونید در علم و تخصص خودتون هم به کارایی بالا برسید، چون انبوهی از مطالب غیرقابل خلاصه کردن وجود دارن که باید مطالعه کنید.

[Folaani]

بذارید یه موردی رو بگم.
مثلا چرا درمورد وقایع مهم در زمینهء نرم افزار آزاد خوب آگاهی رسانی نمیشه؟
آیا شما فقط مشغول فعالیت در پروژه های مهم اوپن سورس هستید و وقتی برای اینکارها ندارید؟
باید بگم که اطلاع رسانی و کار در بخش فلسفی و سیاسی نرم افزار آزاد هم اهمیتش لزوما کمتر از کار در بخش فنی نیست. یک چیزهایی حداقلی و ضروری وجود دارن که البته بخشی از اونها رو بنده قبلا انجام دادم.
همین الان هم بعد از مدتی وقت کردم که برم دنبال عکس العمل و نظرات رسمی نرم افزار آزاد درمورد سرنوشت MySQL بگردم و یک نامه ای از ریچارد استالمن و چند مرجع دیگه در این زمینه رو گیر آوردم و مطالعه کردم و قصد دارم ترجمش رو برای آگاهی و بینش پیدا کردن ملت خودمون، ترجمه کنم.
درحالیکه هیچکس اینکار رو نکرده بود و بنظرم اگر من نکنم کسی هم انجامش نمیده.
چرا؟
یعنی بین اینهمه متخصص و آدم توامند و باسواد یکی پیدا نمیشه که چند ساعت وقت ترجمهء چنین مطلب مهمی رو دربارهء یکی از ستونهای فنی دنیا نرم افزار آزاد که بخش بزرگی از وب رو هم اداره میکنه داشته باشه؟ شما که اینقدر وقت ندارید چطور در نرم افزار آزاد پروژه ای رو بجایی میرسونید؟ آیا پروژه های مهم و نوینی هستن؟

[sniper]

دوستان لطفا بحث رو به بیراهه نکشید .

[Folaani]

آخه اینم بحث بود که بخواد به بیراهه کشیده بشه؟
فقط یک خبر کوچولو که کاربرد و ادامه ای هم نداره.

[مهمان]

ضمنا شما که از خوندن یک صفحه مطب عاجز هستید مسلما نمیتونید در علم و تخصص خودتون هم به کارایی بالا برسید، چون انبوهی از مطالب غیرقابل خلاصه کردن وجود دارن که باید مطالعه کنید.

مشکل اینه که فقط شما توانایی خلاصه‌کردن نداری. کافیه نگاهی به حجم جواب‌های دیگران بکنی و با حجم جواب‌های خودت مقایسه کنی.

[Folaani]

جواب کوتاه ولی بدون محتوا و ناقص و غیرموثق بدردی نمیخوره.

[Folaani]

یه مثال برات میزنم.
تازگی یک تاپیک زدن و درش پرسیدن که آیا میشه اسم یک برنامهء تحت مجوز نرم افزار آزاد رو که تغییر پیدا کرده عوض کرد یا نه.
چند نفر اول گفتن نمیشه، بعد چند نفر گفتن میشه.
بنظر شما اینطور تاپیک ها و پاسخها چه هدف و کاربردی دارن؟
و چه محتوایی در اونها هست که بدرد کسی بخوره؟
هیچ!
چرا؟
چون هیچ چیزی وجود نداره که نشون بده نظر کدوم طرف درست هست (و ممکنه هردو نظر ناقص باشه!).
درحالیکه اگر کسی توضیح بیشتری داده بود یا سندی ذکر میکرد یا اشاره میکرد که جایی به این مطلب برخورده و اطلاع موثق داره، حداقل وضع بهتر بود. ضمنا از توضیح و نحوهء تفسیر افراد میشه تاحدی به میزان تسلط شخصی و مستند بودن نظر اونها پی برد. ما در خیلی بحثها فقط نظرهای کاملا بدون اعتبار و بدون کاربرد میدیم، درحالیکه نیاز به استدلال و بحث واقعی و سند هست.
غیر از اینه؟

[Folaani]

تمام جوابهای دوستان در اینجا هم نامربوط و اشتباه بودن و اگر بخوای هرکدوم رو برات روشن میکنم که چرا.
مسائلی مثل اینکه شما خودت چه کدی نوشتی.
یا بحث تفریح و غیره.
اینا در اصل هیچکدام بقدر کافی بجا و متناسب با منظور من نبودن و استدلال مخالف درستی نیستن.
و اینطور پستها و نظرات کاملا بی محتوا هستن، گرچه مختصر.
میگن یه دیوونه سنگی رو میندازه توی چاه که صد تا عاقل هم هرچی کلنجار میرن نمیتونن درش بیارن. بعضی کارها هم راحته مثل اینطور اظهار نظرهای مختصر شخصی و بدون پشتوانهء استدلال و سند صحیح، اما کسی که هر قدم از تفکر و عملش بر اساس تحلیل و از نوع اثبات منطقی هست برای پاسخ دادن به این موارد به روش خودش عمل میکنه و معمولا مجبور هم هست اینکار رو بکنه.
خلاصه این رفتارها و گفتارهایی که از بعضی دوستان صادر میشه خیلی ناشیانه و بدوی هستن.
و من متاسفم که هنوز وارد این مرحلهء ابتدایی هم نشدید که رفتار و گفتارتون مستدل و مستند باشه. یعنی نمیدونید استدلال و منطق صحیح به شکل علمی یعنی چی و اون رو بکار نمی بندید (تقریبا همه جا لازمه).

مغلطه کردن خیلی راحته ولی کشف وجود و شکل اون و اثبات مغلطه بودنش دشواره و ده ها برابر ممکنه نیاز به بحث و تحقیق و سند داشته باشه.

[c64persian]

سلام

با اینکه تاپیک قدیمی هست اما چون پروژه پست اول برای من جالب هست دلم نیومد از شروع کننده تشکر نکنم من از نتیجه های جستجو به این تاپیک رسیدم که از بخت خوش لینوکس هم کار میکنم و تشکر میکنم بخاطر اطلاعات مفیدی که باشتراک میگذارید.

موفق باشید.