انجمن کاربران لینوکس ایران - تکنوتاکس سابق

نسخه ي کامل: گرفتاریهای قوانین انحصار فکری در عصر نوین
شما در حال مشاهده نسخه ي متني اين صفحه هستيد. مشاهده نسخه کامل تر با قالب بندي صحيح
تا حالا فکر کردید یا با این امر برخورد داشتید که اگر مجبور بودیم قانون کپی رایت رو در همهء اشکالی که داره دقیقا رعایت کنیم زندگی چقدر سخت میشد؟!
آیا میدونید فرضا قوانین کپی رایت و اطلاعاتی که مثلا در آمریکا هست تا چه حد گسترده و سخت و با مجازاتهای سنگین هستن؟
هیچ میدونید هر اثری، حتی یک نقاشی ساده، دو خط کد، یک مقالهء کوتاه و ساده در یک سایت، مقداری کد برنامه، و غیره به محض تولید بطور خودکار تحت قانون کپی رایت قرار میگیرن؟
میدونید بنابراین بخش بزرگی از محتوای اینترنت درواقع تحت کپی رایت هست و خیلی وقتها برای برداشت ساده ترین و کوچکترین نوع اطلاعات ازش و انتقال به مکان دیگر یا استفاده و ترکیب در اطلاعات و مقالات و برنامه های دیگه ریسک نقض کپی رایت و پیگرد قانونی وجود داره؟
حتی یک آیکون عمومی ساده، یک متن، دو خط کد اچ تی ام ال یا جاوااسکریپت، و خیلی چیزهای دیگه که برای کار برنامه نویسان و طراحان بسیار مفید و تقریبا مورد نیاز کار هر روزه هستن.
اگر جلوگیری یا پیگرد وسیع و در سطح اشخاص و مردم عادی انجام نمیشه بخاطر موانع و هزینه های اون هست و اینکه خیلی مواقع بسیار دشوار یا غیرممکن هست و برای کسی صرف نمیکنه.
البته احتمالا بقول آقای استالمن، یک دلیل دیگر هم جلوگیری از جلب توجه عمومی و دریافت ماهیت و اثرات چنین قوانین و انحصارهایی هست که منجر به خشم و مخالفت عمومی با اونها (و طرفداری از جنبشهای آزادیخواهانه) خواهد شد. معمولا این قوانین جاهایی بصورت متمرکز و دارای صرفهء اقتصادی بیشتر اعمال میشن. مثلا درمورد شرکتهای تجاری، تبادلات وسیع، از میان بدر کردن رقبا و تهدیدهای تجاری جدی و غیره.
اما پیشرفت فناوریهای حفاظتی و نظارت و همینطور اقتضای سیاست و تجارت میتونه این وضعیت رو در آینده ای دور یا نزدیک تغییر بده (اغلب سعی میشه از سیاست آب پز کردن تدریجی در این زمینه استفاده بشه تا کسی متوجهش نشه و اعتراض و مخالفت جدی ای درکار نباشه). نمیشه هیچوقت صددرصد از چیزی در اینمورد مطمئن بود؛ و ضمنا ما همیشه مجرم و دارای این نقطهء ضعف خواهیم بود. نقض هیچ جنبه ای از قوانین مالکیت فکری چیزی هست که اجتناب کامل ازش خیلی سخته (حتی خیلی وقتها ناخواسته و بدون آگاهی فنی قانونی لازم برای هشیار بودن صورت میگیره) و یا زندگی رو باید سخت تر کرد و هرچیزی رو از نو و به شکل متفاوتی تولید کرد و یا به همین وضعیت ادامه داد. خیلی وقتها حتی شما باید اول تحقیقات وسیعی با صرف وقت و انرژی و حتی هزینهء زیاد (مثل استخدام یک وکیل و متخصص) بکنید تا بتونید اطمینان زیادی داشته باشید که ندانسته مالکیت فکری کسی رو نقض نمیکنید.
پس این قوانین عملا چرند و غیرعملی هستن و اجرای کامل اونها هزینهء نامعقولی رو به بشریت تحمیل میکنه. گرچه یک عدهء محدود در این میان سودهای کلانی رو با اثر جانبی هزینه های سنگین برای بشریت بدست بیارن.

این قوانین جنبه های غیرمستقیم دیگری هم دارن و حتی در عرصه های دیگر اجتماعی هم تاثیرات منفی دارن.
مثلا هیچ میدونید بارها از کپی رایت بعنوان ابزاری برای مقاصد دیگه مثل سانسور و ضربه زدن به مخالفان استفاده شده؟
مثلا مخالفان سیاسی ای که اسناد دولتی یا شرکت و سازمان خاصی رو برای افشاگری در سایت یا کتاب خودشون قرار داده بودن با قانون کپی رایت پیگرد شدن چون اون اسناد تحت کپی رایت دولت یا سازمان خاص مخالف بوده!

بسیاری مسایل پیچیده و جدی در ارتباط با بسیاری از قوانین مالکیت فکری وجود دارن و موارد زیادی از مشکل و سوء استفاده تاحالا پیش آمده و پتانسیل های فراوانی در این ارتباط وجود داره. خبر نداشتن من و شما دلیل بر غیرواقعی بودن این حرفها نیست.

البته من در اینجا قصد داشتم بعنوان یک برنامه نویس تجربه و بینش خودم رو در ارتباط با شغل و همینطور علاقمندی و تفریح و لذت اصلی زندگی خودم بیان کنم. کاری که هم ازش میتونم درآمد کسب کنم و هم بدون اینکه نیاز به ثروت و امکانات خاصی داشته باشم ازش لذت ببرم و اوقاتم رو باهاش پر کنم. خب من مثل بیل گیتس پول ندارم و نه میتونم مسافرت زیادی برم و نه از تفریحهای پرخرج استفاده کنم. حالا یکی بیاد یخهء من رو بگیره که برای استفاده از منابع اینترنت و اطلاعات پیش پا افتاده هم باید پول بدی یا کلا حق استفاده نداری (چون صاحبان انحصار اجازه نمیدن) خب این یک محدودیت در این جنبهء زندگی من ایجاد میکنه که میتونه قابل توجه باشه و روی احساس خوشبختی من در زندگی تاثیر بذاره.

شاید خیلی از ما فکر میکنیم اگر کپی رایت برای همه بطور کامل اجرا میشد ما زندگی بهتری داشتیم.
اما من بعنوان یک برنامه نویس و در بازار کار متوجه این واقعیت شدم که ممکنه خلاف این امر صادق باشه.
من در محیط کار خودم میبینم که درآمد برنامه نویسی برای من و احتمالا بیشتر برنامه نویسان و حرفه ایها و طراحان رایانه ای، از راه کارهای سفارشی تامین میشه. مثلا من سایت هایی رو طراحی و برنامه نویسی میکنم.
درآمد برنامه نویسی از راه تولید نرم افزارهای عمومی و تکثیر و فروش اونها برای خیلی از افراد و شرکتهای معمولی درحد خیال خوشی بیشتر نیست. بنظرم بازار و قدرت در این زمینه عمدتا در انحصار شرکت های بزرگ معروف هست. اغلب مردم در این زمینه ها معمولا از یک دستهء خیلی محدود از بهترین و معروفترین نرم افزارها که شرکت های معتبری پشتش باشن استفاده میکنن، گرچه نسبت به نرم افزارهای متفرقهء دیگر واقعا گرانتر باشن و مجبور باشن برای اونها پول زیادی بپردازن.
مثلا آفیس، ویندوز، محصولات Adobe، مایکروسافت و غیره. و حتی محصولاتی که آزاد هستن، مثل گنو/لینوکس و برنامه هاش.
آیا کسی میاد برای بازی من، آفیس من، و نرم افزارهای عمومی دیگری که من یا شرکت کوچکم میسازه، 10 دلار بده درحالیکه میتونه یک محصول قوی و شناخته شده رو که اکثریت ازش استفاده میکنن با 20 دلار یا حتی بیشتر بخره؟
و اگر هم بخرن چند نفر محصول من رو میخرن؟ آیا برام صرف میکنه؟
اما بحث نرم افزار سفارشی چیز دیگری هست، یک محصول عمومی نیست و رقیب های دارای انحصار به این شکل وجود ندارن.
من حتی نخواهم توانست فرمت نرم افزار خودم رو با MS Word سازگار کنم و در این فرمت چیزی تولید کنم، چون این فرمت سری میکروسافت هست و حتی با منابع وسیع نرم افزار آزاد هم در مهندسی معکوسش مشکل دارن.

بخش بزرگی از فعالیتهای تجاری و درآمدزا برای متخصصان فیلد رایانه، از طریق انجام همین کارهای سفارشی مثل برنامه نویسی سفارشی، طراحی، و امثالهم هست. حتی تولید پکیج های اطلاعات و نرم افزار.
و در تمام این فعالیت ها، استفاده از منبع آزاد اطلاعات، بدون محدودیت و کمبودهای های شدید ایجاد شده توسط قوانین مالکیت فکری (گرچه این اصطلاح از نظر نرم افزار آزاد نادرست هست - درواقع نوع قانونهای انحصار از نوع قوانین مالکیت نیست) کمک بسیار بزرگ و احتمالا حیاتی ای بنظر میرسه.
پس ما درواقع از عدم اجرای کپی رایت در حد و شدت و گستردگی واقعی اون، سود میبریم.
و از اجرای کامل این قوانین، چه سودی به ما خواهد رسید؟ من بشخصه فکر نمیکنم این سود چیز زیادی باشه.
یعنی برای تودهء عادی متخصصان این فیلد، که نه از حفاظت شدید و کامل تولیدات خودشون که اغلب سفارشی هستن سود چندانی میبرن، و نه حتی اغلب منابع انسانی و مالی لازم برای پیگیری و احقاق حق خودشون رو در این ارتباط دارن.
هزینه هایی که نظارت و اعمال و اجبار این قوانین و پیگردها یا تهدیدهای قابل اثر دارن، اکثرا توسط شرکت های معتبر و بزرگ و غنی تجاری قابل پشتیبانی هست.
مثلا شاید بدونید که مایکروسافت برای خودش در این زمینه تشکیلات اختصاصی ای حتی در کشورهای دیگر داره. کار این تشکیلات نظارت بر اجرای این قوانین و پیگیری اونها و تهدیدها و شکایت های لازم هست.
همین شرکت ها هم هستن که کیف بزرگی از کپی رایت و پتنت های مهم و گسترده دارن و ارزش مجموع دارایی فکری اونها با مال ما اصلا قابل مقایسه نیست. اونها با این کیف ها با همدیگه معامله میکنن و رقبای کوچکتر شانسی ندارن که سهم چندانی در این معامله داشته باشن.
درواقع من و شما با نوشتن خیلی از برنامه های خودمون، مدام داریم پتنت های نرم افزاری ای رو که تحت انحصار این شرکتهای بزرگ هستن نقض میکنیم!! میخوام بگم که خوش خیال نباشید که سهم عادلانه ای از این سفره به ما میرسه، چون ما در جایگاه و نقطهء استارت برابری قرار نداریم و اختلاف خیلی زیاد هست (چه از نوع طبیعی و چه از نوع ناجوانمردانه). درواقع ما اون زمان آدم با شخصیت و تابع قانون بودن هم مجرم خواهیم بود، یا باید حتی برای نفس کشیدن راحت هم پول بپردازیم (وگرنه به سختی نفس بکشیم یا اصلا نفس نکشیم!).

پس میبینید که چیزی که در این زمینه ها واقعیت داره چیزی تخصص و پیچیده هست که ماهیت واقعی قوانین انحصار فکری و اثرات و نتایج اونها رو نشون میده، اما خیلی افراد فقط وجه سطحی قضایا رو میبینن.
اینکه ما فکر کنیم، اوه کپی رایت و پتنت نرم افزاری خوبه، چون ما برنامه نویس هستیم یا طراح، و کپی رایت به ما انحصاری میده، که ازش زود و راحت پولدار میشیم، فکر کاملا کودکانه و عجولانه و سطحی ای هست که درمورد مسائلی که درواقع کاملا تخصصی و پیچیده و دارای اثرات و ارتباطهای متنوع و گسترده هستن قضاوت بی پایه و نامعتبری میکنه.

اما پس تحلیل واقعی چی هست و از کجا و چطور باید شروع کرد تا به دید و نتیجهء دقیقتر و کاملتر و مطمئن تری رسید؟
من فکر میکنم منابع نرم افزار آزاد در این زمینه تاحد زیادی روشنگر هستن. خیلی از مقالات پایه رو بنده ترجمه کردم و اگر کسی پیدا نکرد میتونه سوال کنه تا بهش معرفی کنم.

تمام این افکار که برای شما بیان کردم همین امروز وقتی یک تصویر زیبا رو از اینترنت گرفتم و بعنوان بکگراند سایت طراحی شده توسط خودم قرار دادم تا انتظار و سلیقهء کارفرما رو برآورده کنم و طراحی زیبایی ارائه بدم، در ذهنم جرقه زد و دیدم که بخش مهمی از کارها همواره همینطور هست و به استفادهء آزاد از منابع عظیمی از اطلاعات بستگی داره.
درغیراینصورت کار زیاد میشه، خیلی چیزها رو باید خودمون با صرف وقت و انرژی زیادی انجام بدیم، و در کل بخش بزرگی از منابع بشریت صرفا برای پرهیز از کپی کردن و یکسان بنظر آمدن صرف میشه.

راستی من بارها مقالاتی از ویکیپدیا رو دیدم که مثلا درمورد یک شخصیتی بوده، و جای عکس اون فرد خالی بوده و مضمون این عبارات رو نوشته بود: اگر شما تصویری پیدا کردید که تحت کپی رایت نبود یا ما اجازه داشتیم ازش استفاده کنیم، در اختیار ما بذارید.
البته شاید هم طور دیگری و چیزهای دیگری نوشته بود، اما اصل قضیه و علت خالی بودن یک چیزی درحد عکس یک شخص شناخته شده، اونهم برای یک مقالهء علمی و بیوگرافی خودش، پیدا نکردن مطمئن تصویر مناسبی که استفاده ازش نقض قانون کپی رایت نباشه بود.
و این تنها یک جنبه از واقعی و جدی بودن این اثرات و کمبود واقعی ای رو که میتونه برای بشریت ایجاد کنه نشون میده.
چرا وقتی اطلاعاتی وجود داره، و وقتی تکثیر و توزیع دیجیتال بدون هیچ محدودیت و هزینه ای هست، و درکل اینکار برای بشریت سودمند هست نه مضر، و ضررهای تجاری شخصی هم درمقابل درصورت وجود خیلی محدود هستند یا اصولا وجود ندارن، باید بشریت از استفادهء آزاد از امکانات و تواناییها و ابزارها و دانش خودش محروم بماند؟!
فقط بخاطر سود یک عده گردن کلفت پولدار و بانفوذ که میخوان جیبشون پر بشه، بقیهء جهان مجبور هستن از یک مشت چرندیات مضر تبعیت کنن.

و این ابتذال است و خیانتی به بشریت.

در پایان بگم که نه من، و نه مراجع نرم افزار آزاد، رسما با اساس واقعی و کاربردهای صحیح و تحت نظارت سالم و دموکراتیک قوانین انحصاری مخالفت نداریم. اما چیزی که درحال حاضر وجود داره و نسبت به قدیم به شدت گسترش پیدا کرده و از هدف اصلی خودش خارج شده، و تبلیغ میشه، و مردم ازش تصور دارن، چیزی جز فریب و خیانت سوداگران نسبت به بشریت نیست.
سیستم پیچیده ای که خیلی از مردم ازش اطلاعی ندارن، اما مسبب خیلی از هزینه های بیهوده برای بشریت است و درصورت ادامه و تشدید، خواهد بود.
کپی رایت پایه احتمالا باید موجود باشه، و شاید خیلی از قوانین دیگر انحصاری. اما در حد و جایگاه خودشون و با دید صحیح نسبت به اونها؛ یعنی سودنهایی مجموع برای جامعه.
و همچنین اصولا در یک دنیای دیجیتال و رسانهء دیجیتال، احتمالا حداقل بعضی از این قوانین باید خیلی محدودتر و آسانگیرتر و یا حتی منسوخ شوند. چون این محیطی جدید و دنیایی جدید با خواص و نیازهای خودش است و شاید به نفع بشریت باشد اگر قوانینی را در جهت تسهیل کارکرد و بهره گیری از خواص استثنایی آن که در تاریخ بشر سابقه نداشته است، از نو ایجاد کنیم.
درحالیکه ما اکنون در وضعیت معکوس این حالت قرار داریم. یعنی این قوانین نسبت به گذشته بسیار گسترده و شدیدتر شده اند.
مثلا زمانی طول زمان کپی رایت شاید حدود 30 سال بود، اما درحال حاضر از طول عمر یک انسان نیز فراتر است.
درحالیکه مثلا طول عمر قابل استفادهء یک نرم افزار از یک کتاب در زمان قدیم خیلی کوتاهتر است. کتابها گاه تقریبا جاودانه اند. هدف از محدود بودن زمانی کپی رایت این بود که کتابها پس از تولید انگیزه و ثروت کافی برای تشویق مولفان، آزادانه به جامعه و دانش آن تعلق بگیرند.
بخش مهمی از این معکوس بودنها، بخاطر دست بردن و اعمال نفوذ قدرتهای تجاری در سیاست و قوانین بوده است.
شما بگویید، آیا این خیانت بزرگی به بشریت نیست؟
و آیا نشان نمیدهد که بدون توجه کافی به اخلاق و مسایل فلسفهء عملی و آگاهی و مسئولیت عمومی، بشریت باوجود اینهمه دانش و ابزار و ادعا، به بیراهه های حماقت و فساد و تاریکی خواهد رفت؟ بطوریکه حتی قادر نخواهد بود از حداکثر پتانسیل ابزارها و دانش خودش استفاده کند و خود مانع پیشرفت و سعادت خود میشود.
کاش همه بودا بودند ...

خیلی از این قوانین انحصاری حاصل عدم آگاهی خالق یا صاحب اثر از منافع به اشتراک‌گذاری اثر است.

مثلا این را ببینید:
<!-- m --><a class="postlink" href="http://www.it-school.ir/MCSE0101.pdf">http://www.it-school.ir/MCSE0101.pdf</a><!-- m -->
<!-- m --><a class="postlink" href="http://www.it-school.ir/MCSE0102.pdf">http://www.it-school.ir/MCSE0102.pdf</a><!-- m -->
به مجوز آن در صفحه‌ی 4 نگاه کنید Smile که نوشته:
هر گونه استنساخ، فتوكپي، تكثير، نقل و انتشار مطالب، نقشه‌ها، تصاوير و طرح‌هاي اين جزوه و CDها و DVDهای همراه آن بدون اجازه‌ی رسمي مولف يا مركز آموزش IT ممنوع مي‌باشد.

دانلود این فایل‌ها طبق مجوز فوق ممنوع است! چون دانلود یعنی ذخیره‌ی یک نسخه روی هارد و این یعنی نسخه‌برداری و ممنوع Smile
حالا جنبه دیگر قضیه هم جالبه. مولف نقل و انتشار مطالب و ... را بدون اجازه‌ی .... ممنوع اعلام کرده ولی آیا برای انتشار متن‌هائی که ترجمه کرده از مولف آن‌ها اجازه گرفته؟

زندگی کن و بگذار زندگی کنند
ببخش و بخشیده شو :?: