لطفا وارد شوید یا ثبت‌نام کنید تا به انجمن‌ها دسترسی کامل داشته باشید.



 
امتياز موضوع :
  • 0 رأي - معدل امتيازات : 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تصور نادرست دربارهء ارتباط کپی رایت، اخلاق، و نرم افزار آزاد
2008-01-24, 03:25 PM,
ارسال : #41
 
نقل قول :طبق این منطق، شما مالک هیچ چیزی نیستید. ضمن این که از هر نظر قابل اثباته.
متوجه نشدم مالک هیچ چیزی منظورتون چیه؟ ما اینجا صرفا دربارهء حق مالکیت نسخه های کپی برنامه توسط برنامه نویس اولیه بحث داریم.
ضمنا جملهء دوم شما بازهم صرفا تکرار یک ادعاست. اگر میفرمایید قابل اثبات است خب اثبات نمایید! ما هم از شما همین را میخواهیم. استدلال و سند اخلاقی/شرعی روشن و بحد کافی قطعی. تاحالا که چیز ندیدیم و اگر بدیهی بود و ما قبول نمیکردیم، بنظرم لزومی نداشت شما هم اینطور به بحث ادامه دهید!!

نقل قول :آزاد؟ رایگان؟ برنامه‌ی من نه آزاد است و نه رایگان!!
گفتیم که ما با نسخهء برنامهء شما که دست خودتون هست کاری نداریم. میتونید به هر قیمتی بفروشید و هر شرطی براش بذارید و اصلا به کسی ندید.
شما باید ثابت کنید که همهء نسخه های کپی شدهء آن نیز متعلق به شما هستند، بعد میتوانید هر محدودیتی را که میخواهید بدانها اعمال کنید.
میگن اول برادریت رو ثابت کن، بعد ادعای ارث کن.

نقل قول :مطلب ایشون کاملاً غلط است. نمونه‌ی اش خیلی از کسانی که در ایران ویندوز اوریجینال دارند. ضمن این که من ترجیح می‌دم کسی از برنامه‌ی من استفاده نکنه تا بخواد غیرقانونی استفاده کنه.
ابتدا بهتر است خودتون اصل مطلب ایشون رو بطور کامل و دقیق و معتبر از منبع اصلی ملاحظه بفرمایید.
چون بنده نقل میکنم و اونهم چیزی که یادم هست و درک کردم.
این اشکال شماست که هیچکدام از این مطالب رو بدقت نخوندید.
ایشون نگفتن که اگر نسخهء کپی نباشه، کسی نرم افزار رو نمیخره.
بنظرم فقط میگن اینکه ادعا کنیم دقیقا همهء این افراد اینکار رو میکنن صحت نداره. این بنظرم خیلی بدیهی هست!
حالا بماند که در پشت این مفاهیم پیچیده تر و عمیقتری میتونن موجود باشن. ساده نگیرید! پیچیده هست. ظاهرش ساده بنظر میرسه.
بخاطر همین پیچیدگیها و ظرافت هست که آدم درست و دقیق یادش نمیمونه همهء مطالب رو. اون موقعی که میخونی و از مطالب قبلش ادامه دادی و به اون نقطه رسیدی، خیلی بهتر میفهمی و چیزهای بیشتری برات مکشوف میشه. ممکنه الان بنده اون ارتباط و مطالب مربوطهء موجود در مقاله ها رو فراموش کرده باشم.
بخاطر همین هست که بازهم اکیدا توصیه میکنم حتما خودتون بطور دقیق مطالعه کنید. البته اگر میخواید حقیقت رو بطور دقیق و کامل و مطمئن بدونید.

ضمنا ما با این ترجیح شما کار نداریم، این پاسخ دربارهء صرفا مربوط به بخش استدلال اقتصادی و منفعت مادی ای بوده که بر چنین پیشفرضی که هرکسی که نرم افزار رو کپی غیرمجاز میکنه اگر اینکار رو نمیکرد لزوما نرم افزار رو میخرید، بنا شده.


نقل قول :خود عمل کپی کردن یک نقض قانون است.
درسته که با کپی نرم‌افزار چیزی از نرم‌افزار اصلی کم نمی‌شه ولی این دلیلی نیست نرم‌افزار کپی شده چیزی کاملاً مجزا باشه و من حقی نداشته باشم نسبت بهش. یه مثال تقریباً بی ربط می زنم: اگر من ۱0۰ سی سی از خون شما را بگیرم این خون جایگزین می‌شه ولی دلیل نمی‌شه که شما حقی نسبت به این ۱۰۰ سی‌سی نداشته باشی.
بله وقتی کپی رایت باشه نقض قانون هست؛ مگر ما مخالفتی کردیم؟
ما فقط گفتیم که مالکیت نسبت به نسخه های کپی شده رو باید اثبات کرد. این مسئله لزوما بر مبنای عمل خلاف اولیه ثابت نمیشه. بنظر بنده اینطور میاد! حالا اگر ادعای عکسش رو دارید، بنده تقاضا دارم با استدلال و سند روشن توجیهم کنید.
ادعای مالکیت یک مسئلهء همینطوری با قضاوت و خواست و احساس شخصی نیست؛ خیلی اساسی هست و معیارهای روشنی داره که طبیعی و بدیهی هستن. مالکیت اشیاء فیزیکی از دیرباز بدیهی بوده و هست. اما اطلاعات، فکر، و نسخه های کپی شده که هیچ چیزی رو از کسی نمیگیرن و فقط چیزی رو برای دیگران هم ایجاد میکنن ماهیتا تفاوت دارن.
همهء اینها هم دربارهء قانون نیست، وگرنه قانونش رو داریم و گفتیم که همه باید رعایت کنن.
بحث دربارهء پایهء اخلاقی یا شرعی داشتن اینها هست. که بنظر بنده اصلا بدیهی نیست و تاحالا چیزی هم در اینمورد یادم نمیاد در تمام منابع دینی و معنوی ای که خوندم دیده باشم. رد نمیکنم و نمیگم که نیست و نمیشه، اما تا وقتی بهم ارایه و اثبات نشه هم دلیلی نمیبینم بپذیرم و دیگران هم نمیتونن همینطوری روی هوا ادعای مالکیت نسبت به چیزی رو بکنن صرفا چون سود خودشون رو در این میبینن یا اینطور احساس میکنن و نظر دارن!!

مثال خون هم قابل قبول نیست. خون هم فیزیکی و واقعی هست و با برداشتنش شما در اون لحظه ندار چیزی میشید، گرچه بعدا بتونید جبرانش کنید. اما این جبران و جایگزینی، همون خون اولیه نیست، براش منابعی صرف میشه، ... .
فرضا پول شما رو هم که به سرقت ببرن، شما بعدا میتونید با کار و زحمت و صرف زمان لازمه اون رو جایگزین کنید. اما اگر پول شما رو نبرده بودن مجبور به اینکار نبودید، و اگر میخواستید، با صرف همین منابع اضافه که با سرقت پول صرف کردید میتونستید دارایی بیشتری داشته باشید. پس بهرصورت بازهم چیزی از شما کم شده وجود داره!
ضمنا جنبهء دیگر این مثال شما تقریبا وارونهء استدلال ما هست و لزوما ربطی بهش نداره.
فرض کنید شما یک گنج جادویی دارید که هرچه ازش برمیدارید کم نمیشه!!
حالا اگر کسی چیزی رو که شما از گنج خودتون بدست آوردید از شما به زور یا پنهانی بگیره، بازهم دزدی محسوب میشه. چون اون مال شما هست و یک شیء فیزیکیه و شما با امتیاز و قابلیت خودتون اون رو بدست آوردید و اون دزد بدون اینکه خودش چنین قابلیتی رو داشته باشه دستاورد شما رو گرفته و در اون لحظه دارایی شما کم شده.
بازهم اینجا باید دستاورد شما رو میگرفته! و نه اینکه از روش کپی و چیزی رو تولید کرده باشه. مهم این نیست که منبع شما چقدر نامحدود هست، مهم اینه که چیزی خلاف میل شما از شما گرفته شده.
اما در یک کپی چیزی از شما گرفته نمیشه، تنها چیزی برای دیگران تولید میشه و اونها اینکار رو با قابلیت خودشون میکنن نه قابلیت شما و گنج شما. فرضا اونها هم یک ابزار جادویی دارن که میتونن از روی هرچیزی نسخهء دیگری رو خلق بکنن.

نقل قول :من نمی‌دونم شما چه چیزی را به عنوان ملک در نظر می‌گیرید. تمام بیت‌های اون نرم‌افزار متعلق به برنامه نویسه، کپی کردن این بیت‌ها روی یه جای دیگه مالکیت برنامه نویس را منقضی نمی‌کنه
تعریف مالکیت از نظر بنده شامل دارایی واقعی و فیزیکی شما میشه. چه یک ساندویچ، چه اعتبار شما در یک بانک.
حالا معیار تشخیصش چیه؟
وقتی کسی بدون رضایت و اجازهء شما، این دارایی رو از شما بگیره، مسلما چیزی از شما کم شده. و این نقض مالکیت شما هست.
وقتی شما رو وادار به کاری بکنه که نمیخواید، چیزی رو از شما با زور یا مخفیانه بگیره.

اما بیت ها صرفا اطلاعات هستن.
شما اگر ساختمانی ساختید و همسایهء روبروی شما هم دقیقا نسخهء کپی اون رو در مقابل شما ساخت، شما مالک اون ساختمان نیستید. عملی خلاف هم روی نداده و ساختمان کاملا قانونی و اخلاقی و با مصرف منابع شخص دیگری ساخته شده. از شما هیچ چیزی کم نشده و مجبور به هیچ زحمت و همکاری ای نشدید. از مصالح و ابزار شما استفاده نکردن برای اینکار. شاید اونها اصلا دستگاهی جادویی ای داشتن که از روی ساختمان شما کپی برداری کرده!!
بهرحال هیچ ارتباط اجباری یا صدمه ای نسبت به شما و دارایی شما رخ نداده.
گرچه ساختمان زیبای شما بر اثر عمل و ساختمان سازی طرف مقابل که حتی ممکنه زمینش وضعیت و جهت جغرافیایی بهتری داشته برای ساختمانی به شکل ساختمان شما، دچار افت قیمت شده باشه و شما خودتون رو بر اثر این عمل متضرر بدونید، یعنی بخاطر منفعت بیشتری که بدون وجود ساختمان روبرو عایدتون میشد؛ و شاید واقعا هم متضرر شده باشید، یعنی ممکنه اینقدر افت قیمت پیدا کرده باشید و فرضا ممکنه حتی طرف مقابل با قیمت خیلی کمتری کارش رو تموم کرده باشه که دیگه واحدهای شما حتی به قیمتی خریده نشه که بتونه هزینه های شما رو جبران کنه.
اما آیا اینها هیچکدام حق مالکیتی نسبت به ساختمان روبرو برای شما ایجاد میکند؟

شما وقتی میگید تمام بیتهای اون، شاید بتونید درمورد نسخه ای که روی هارد یا سی دی ای که در اختیار شما هست این ادعا رو بکنید و مسلما هر شیء فیزیکی ای که دست شماست و مال شماست میتونید هر کنترلی رو روش اعمال بکنید؛ یا هر منبع دیگری مثل یک سایت دانلود خصوصی و پولی که مالکیت و کنترلش دست شماست.
فرضا میتونید بفروشید یا به هیچ کس دیگری ندید یا به کسی بدید و باهاش شرط کنید که به کس دیگری نده و کپی نکنه و غیره. گفتم که اینها بدون وجود کپی رایت هم ممکنه و قوانینش بوده و هست. قراردادها و تعهداتی هست که از دوران باستان هم وجود داشتن.
اما کپی رایت نرم افزاری فراتر از اینه و برای همین نیاز به مفهوم «داریی فکری» در این حیطه داشته تا بتونه ادعای مالکیت روی نسخه های کپی شده ای رو هم که در دسترس دیگران قرار گرفتن شامل بشه و کنترل کاملی روی اونها داشته باشه.

بنظرم اینجا دو بحث هست که چون خودم ممکنه گیج و دچار اشتباه شده باشم سعی میکنم تفکیکشون کنم:

- جایی آقای استالمن ادعای مالک بودن نسخه های کپی رو رد میکنه. میگه قانونش جعلی هست و بر اساس هیچ اخلاق و منطق روشنی قابل اثبات نیست.
بنظرم قانون مالکیت نمیتونه بدون چنین پایه ای مشروع دانسته بشه. بنابراین لایسنس شما نسبت به نسخه های کپی معتبر نیست.

- و جای دیگه میگه که نرم افزار باید از نظر اخلاقی و برای روح اجتماعی و تامل آزاد و سازنده تحت چه شرایطی به کاربران داده بشه (فرضا با سورس و حق تغییر و انتشار و غیره).
بنظر بنده این گزاره میتونه بیشتر یک توصیه و مرام اخلاقی باشه که البته مسلما براش استدلال منطقی هم میشه.
وگرنه چون از طرف دیگه کسی نمیتونه دیگری رو مجبور به کاری کنه و هرکسی برای واگذاری چیزی میتونه شرط و شروط بذاره و دیگری با قبول اون شرط و شروط بطور آگاهانه و مختار میتونه اون رو بدست بیاره، پس نمیشه چنین توصیه ای رو بصورت قانونی تحمیل کرد.
بنده فکر میکنم در این وادی مقداری دچار ادغام ناسازگار با مفهوم اول (مالکیت نسخهء کپی) شدم. گفتم که این بحثها و مطالب واقعا پیچیده و ظریف هست و وقتی روش زیاد بحث میشه و مطالب متفرقه و نامربوط هم درش وارد میشه ممکنه اشکال ایجاد کنه. البته شاید از ابتدا توجه و تمرکز کافی روی این تفکیک نداشتم که دچار مشکل شدم. این نکته ای بود که بهش رسیدم و سعی میکنم بعدا این ابهام رو حل کنم و این تفکیک مهم رو همیشه مد نظر داشته باشم.
بهرحال هنوز این قضیه رو هم بطور کامل و دقیق مطمئن نیستم، اما با شما در این وادی مخالفتی هم نمیکنم.
حال صرفنظر از صحت این مطلب، موضوع و ادعا و اهداف این جستار با در نظر گرفتن این تفکیک، بجای خودش باقی هست.
یعنی نسخه های کپی تحت مالکیت برنامه نویس نیستن.
ضمن اینکه اخلاقی بودن موضوع دوم، یعنی اینکه نرم افزار تحت چه شرایطی باید به کاربر داده بشه، خودش بحث جداگانه اس هست و استدلالهای خودش رو داره. اما ما بیش از این در این جستار اجازهء انحراف و آمیختگی بحثهایی رو که باعث ابهام و گیج شدن هم میشن نمیدیم. فکر میکنم این کاملا منطقی باشه. موضوع و عنوان جستار کاملا بحثهای داخلش و ادعا و آمادگی و مسئولیت اخلاقی استارتر در پاسخگویی رو مشخص میکنه.
برای بحثهای دیگر باید جستارهای جداگانه ای تاسیس کرد.

بله بیتها صرفا منتقل کنندهء اطلاعات هستن، بیتهای برنامهء کپی شده بیتهای شما نیستند. صرفا یک رسانه هستند.
مثل تلفن که صدای شما رو میرسونه. مثل ضبط صوتی که صدای شما روش ضبط شده (آیا شما مالک اون هستید؟).
صرف یکی بودن الگو، دلیلی بر مالکیت شما نسبت به اونها نیست. گرچه رسانهء هر دو طرف از یک نوع باشه.
بلکه باید دلیلی و استدلال و سندی روشن دربارهء وجود چنین مالکیتی از دید اخلاقی/شرعی آورده بشه.
اگر هم مالکیتی وجود نداره اما بازهم ادعای وجود معیارهای اخلاقی و شرعی دیگری میشه، بازهم باید ثابت بشه و نشون داده بشه که بطور واضح و بقدر کافی مطمئن میشه قوانین موجود رو نتیجهء دستورات شرعی و معیارهای اخلاقی اجباری دونست.
منظورم از اجباری اینه که چون قانون تحمیل میکنه و ما ادعای وظیفهء اخلاقی بودن مفاهیم پشتش رو داریم (یعنی حتی بدون وجود قانون)، پس قوانین پشتش هم درصورت ادعای اخلاقی بودن باید بصورت وظیفه اثبات بشن. (البته اگر اصولا چنین مفاهیم اخلاقی روشنی رو بشه پیدا کرد!)
فرضا کمک و صدقه دادن به دیگران درسته که عمل اخلاقی توصیه شده و بسیار ارزشمندی هست، اما اجباری درش نیست و کسی نمیتونه بر این مبنا تحمیلش کنه؛ اینکار خودش غیراخلاقی و عملکرد مستبدانهء سرخودی میشه!
حد اینطور کارها تعیین نشده. ممکنه کسی بخواد تمام یا بخش بزرگی از مالش رو به دیگران ببخشه، و کسی ممکنه تنها یک صدمش رو.
این بستگی به خود افراد داره و مختارن که چه حدی رو انجام بدن.

نقل قول :۱۰۰٪
خب اثباتی هم براش دارید؟ استدال، سند.
تمام بحث ما در اینجا بر همین پایه بوده.
البته بنده مجبورم در هر پست و پاراگرافی بازهم برای رفع ابهام و جلوگیری از مشکل اضافه کنم که منظور ما از استدلال و اثبات و سند در اینجا، از دیدگاه اخلاقی و شرعی هست.
چون هرکس اینطور جملات رو بخونه فکرش اول به سمت قانون میره و فرضا میگه خب کپی رایت درسته دیگه! حق ثبت اختراع درسته دیگه! حق انتظار کتاب درسته دیگه! ...
درصورتیکه منظور ما این نیست.
اولا باید ماهیت و شرایط و اهداف وضع هر قوانین در هر حیطه ای بطور جداگانه بررسی بشن. چون واقعا هم فرق دارن!
نمیشه از صرف وجود قانون در یک حیطه، درستی و مفید بودنش رو در حیطهء دیگری مسلم دانست.
دوما اینکه اینها هستن پس نتیجه میشه که درست هستن، به نفع اجتماع هستن در هر شرایطی، دقیقا مبنای بدیهی اخلاقی و شرعی دارن بصورت حقوق مالکیت یک کسی یا طور دیگری که با منافع و حق یک شخص در ارتباط باشه، ...، استدلال درستی نیست و قبلا مثال و استدلال ضدش رو بیان کردیم.
بسیاری قوانین هستن که حتی ضداخلاقی هستن و ضد اجتماع و منافعش. در خیلی کشورها چنین قوانینی بوده و حتی امروزه روز هم به شکلهای پیچیده و ظریفتری هست.
از قوانین برده داری و تبعیض نژادی گرفته تا بعضی از همین قوانین انحصارگری و سرمایه داری.
لزوما اینها مبنای اخلاقی/شرعی ندارن و حتی لزوما به سود جامعه هم نیستن (مگر اینکه سود یک عده و گروه محدودتر رو سود کلی و برآیند مثبتی برای اجتماع بدونیم) و ممکنه درمواردی کاملا مضر و ضد اخلاق و شرع هم باشن.

بعضی قوانین ممکنه بخاطر محدودیت های موجود و اینکه راه دیگری در دسترس نبوده و برای حفظ جامعه نیاز بهشون بوده بوجود آمده باشن. هرچند اینها هم اگر به وضوح حقوق طبیعی رو در سطح گسترده و بطور کامل نقض بکنن، جای شک منطقی بسیار در صحتشون هست.

بنظر بنده در اکثر موارد فکر رو نمیشه به هیچ صورتی مالک شد. اگر هم بعضی قوانین که بنوعی چنین تصوری رو باعث میشن وجود دارن، بخاطر صحت این قضیه نیست.
فرضا چرا بنده نمیتونم همون فکری رو که شما کرده اید بکنم؟ مگر شما با بنده چه فرقی دارید؟
اینکه کسی پیش از من یک فکری رو کرده و ایده ای رو به ثبت رسونده، دلیلی بر هیچ چیزی نمیشه.
نمیشه اثبات کرد که دیگری لزوما اون فکر رو از روی شخص صاحب امتیاز کپی کرده. شاید خودش بهش رسیده! اینطور وقایع بسیار متداول هستن و حتی اکثرا بسیاری اختراعات بطور نسبتا همزمان از جانب چند فرد در معرض ثبت قرار میگرفتن. گاهی در یک مکان و کشور و گاهی در سراسر جهان.

طبق تحقیقی که نرم افزار آزاد انجام داده، امروزه اینقدر Patent وجود داره (در آمریکا سالیانه ده ها هزار Patent نرم افزاری ثبت میشه) و حتی الگوریتمهای نسبتا ساده رو هم انحصاری کردن که شما اگر بخواید یک نرم افزار بزرگ بنویسید، تقریبا غیرممکن هست که هیچ حق انحصاری رو زیر پا نگذارید و بنابراین صاحبان اون حقوق میتونن شما رو دچار مشکل کنن یا حتی کاملا متوقف و متضرر. بدون اینکه شما حتی قصد و آگاهی ای نسبت به پایمال کردن این حقوق داشته بوده باشد.
بعنوان راه حل مثلا میگن شما باید قبل از اینطور پروژه ها و در حینش، تمام اینطور Patent ها رو مورد تحقیق و جستجو قرار بدید! منابعش در دسترس هست، ولی بنده فکر نمیکنم کار راحت و حتی شدنی ای باشه. حتی اگر وکیل بگیرید که باید خودش متخصص رایانه هم باشه، یا کس و کسانی رو بهرصورت استخدام کنید که مجبورید بهرحال هزینه های سنگین اضافه ای رو بپردازید بابتش.
نهایتا هم شما باید برنامهء بزرگ و پیچیده ای رو بنویسید، بدون اینکه هیچکدام از الگوریتمهای ثبت شده رو زیر پا بگذارید؛ یا باید از الگوریتمهای دیگری استفاده کنید و یا بابت هرکدام که میخواید استفاده کنید از مالکان اونها اجازه بگیرید؛ احتمالا در خیلی موارد با پرداخت پول!
یعنی شما باید فکری و الگوریتم بهینه ای رو که بنظرتون رسیده ترک کنید و سعی کنید فرم دیگری رو جایگزینش کنید یا اون رو طوری تغییر بدید که قابل ادعای یکسان بودن تمام مکانیزمش نباشه. شما اگر برنامه نویس باشید میدونید که چنین کاری یعنی چی!
قابل توجه شما، که طبق تحقیق نرم افزار آزاد، در یک نرم افزار بزرگ مورد تحقیق حدود دوهزار مورد از نقض Patent کشف شده!!

خب این صحبت و مثال بنده شاید مورد اتهام بی ربط بودن با موضوع واقع بشه، اما فقط میخواستم مطلع بشید و بدونید که بر اساس چنین مفاهیمی که شما ادعا میکنید ۱۰۰٪ درست هستن تا کجاها میشه پیش رفت.
نگاه کنید آیا اینها بدیهتا و تا هر حدی به نفع اجتماع هستن؟ آیا نتایج اونها نشون میده که هیچ خطای درکار نیست و همه چیز داره بخوبی پیش میره؟
آیا میشه براحتی قبول کرد که مفاهیم پشت اینها لزوما پایهء اخلاقی/شرعی دارن و حتی سازگار با این حیطه ها هستن؟

نقل قول :من بعضی مواقع کارایی را به آزادی ترجیح می‌دم و این همون بحث انتخابی است که گفتم.
فرقی نمیکنه.
وقتی ما میگیم استفادهء بدون پرهیز از نرم افزار انحصاری مشکل داره، این کارایی رو هم بنوعی دربرمیگیره.
یعنی کارایی تکنیکی، اونم اکثرا در حیطه و زمان محدود، خودش به تنهایی کل قضیه رو نشون نمیده.
کارایی مورد نظر اغلب یک چیز مقطعی و خیلی سطحی هست که اغلب از سطح شخصی و منافع یک شخص یا گروه خاص فراتر نمیره.
در نهایت اجتماع شما وابسته میشه، نفوذ و کنترل انحصاری رشد میکنه، فرصتها و آلترناتیوهای در دسترس شما به مرور کاهش پیدا میکنن...
تمام اینها استدلالهای روشن منطقی داره و مشکلاتش روز به روز داره بیشتر میشه و در رفتار و کنترل و تحمیل انحصارگرها دیده میشه.
حتی اغلب تکیه بر روی نرم افزارهای انحصاری میتونه منفعت شخصی شما رو هم در دراز مدت یا حتی کوتاه مدت منتفی بکنه.
یعنی با یک الترناتیو آزاد، ولو کیفیت یا راحتیش کمی کمتر بوده باشه، شما میتونستید استقلال و حق انتخاب خیلی بیشتری بدست بیارید که در مجموع به نفع شما تمام بشه.

تازه بحث اجتماعیش و سرنوشت جامعه و اخلاق و منفعت عمومی هم که دیگه خیلی روشنتر هست. و خیلی مهمتر.
فکر نمیکنم کسی اهمیتی نده که فرزندش در چه جامعه ای زندگی خواهد کرد و با چه انتخاب و آزادی ای.
فکر نمیکنم کسی اهمیتی نده که دوستان و بستگان و هموطنان و حتی کل بشریت در آینده در چه اوضاعی خواهد بود.
مگر اینکه صرفا به سود شخصی خودش در کوتاه مدت یا حداکثر در طول عمرش توجه داشته باشه و هیچ چیز دیگه براش مهم نباشه.
بنظر بنده اگر واقعا عاقل و انسان هستیم حداقل باید این معیارها رو هم قبول کرد و مد نظر داشت.
اینطور نگاه نکرد که این فقط انتخاب شخصی ما هست و روی هیچکس و چیز دیگری و حتی خودمون در آینده تاثیر منفی نمیذاره.
به هیچ وجه اینطور نیست؛ قضیه عمیقتر و گسترده تر و پیچیده تر از این حرفهاست.

این انحصار هست که حدی نمیشناسه جز منفعت و میخواد همه چیز رو قبضه کنه و تا هرجایی که بهش اجازه بدن پیش بره. این انحصار هست که تحمیل میکنه.
با انتخاب انحصار و کمک بهش، امید منطقی ای به آینده و اینکه بتونیم این وضعیت رو راحت و آزادانه تغییر بدیم تقریبا وجود نداره.
اما در عوض انتخاب نرم افزار آزاد، هیچ حقی رو از ما و آیندگان ما نمیگیره. همیشه حقوق و ازادی و حق انتخاب ما حفظ شده. بعنوان یک کاربر و بعنوان یک جزیی از اجتماع و بشریت.
انتخاب نرم افزار آزاد تنها رشد انحصار و وابستگی به نرم افزار انحصاری رو محدود میکنه و هدف این هست که بکلی محوش کنه!
ضمنا فکر نمیکنم حداقل برای کشورهایی مثل ما انحصار و وابستگی هیچ سودی جز سود مقعطی مادی یک گروه خاص داشته باشه.
فرضا نگاه کنید چرا باید مطالب نرم افزار آزاد اینقدر ناشناخته باشن؟ بسیاری حتی اسم گنو رو هم نشنیدن و ادعا هم دارن. همهء مقالات اصلی ترجمه نشده. ... خیلی ها به لینوکس میگن ویندوز لینوکس!! ... خیلی ها نمیدونن چه چیزهایی وجود داره. نمیدونن منابع دانش آزاد و غنی رو کجا میتونن بدست بیارن. فکر میکنن انحصار و ندانستن و وابسته بودن یک واقعیت مسلم هست که بدون اون جامعهء بشری به این خوبی وجود نداشت!!

در نهایت پیشرفت علمی و حتی اقتصادی و استقلال ما بنظر میرسه با نرم افزار آزاد امکان و گسترهء مختارانهء خیلی وسیعتری داشته باشه.
بقول شما وقتی کپی رایت رو پیاده کردیم چه میشود؟ وقتی تعهد دادیم و بر اساس قوانین بین المللی باید رعایت میکردیم.
چقدر باید پول و منابع خودمون رو صرف تطابق با لایسنسهای انحصاری کنیم؟
چه کنترل و حق یادگیری و تغییری رو در نرم افزارهای اساسی داریم؟
آیا ادارات دولتی و بانکها میتونن از نرم افزار انحصاری مجانی استفاده کنن؟
بگذریم از اینکه همین حالا هم چقدر مشکلات امنیتی و امکان جاسوسی و ویروس و ناپایداری وجود داره و ما پایهء کارمون رو روی نرم افزارهایی گذاشتیم که حکومت کشوری که باهاش دشمنی میکنیم میتونه روش کنترل پنهانی داشته باشه.
همهء اینها در حالی هست که در اغلب موارد آلترناتیو آزاد هم وجود داره.
اما ما صرفا بخاطر راحتی و کارایی مورد نظر خودمون، مسایل دیگه رو نادیده گرفتیم یا واقعا نمیبینیم.

بنظر شما منابع دانش و آزادی و امکانات آماده ای که بدون اونها رهی صد ساله بنظر میرسیدن امروز از کجا در دسترس ما و همهء بشریت قرار داره؟ آیا بدون نرم افزار آزاد وجود اینها اینقدر بدیهی و گسترده بود؟
کی میتونستیم یک کرنل داشته باشیم؟ صدها و هزاران یوتیلیتی و اپلیکیشن. هزاران کد آماده و الگوریتم. فرمت های باز پیشرفته. منابع رایگان دانش در عالی ترین و عمیقترین و گسترده ترین سطح ممکن.
و همهء اینها با نهایت آزادی و امکان همه کار و تغییر و ترکیب و غیره.
فقط کاربرد در نرم افزار انحصاری در مورد اونهایی که لایسنس کپی لفت دارن نهی شده.
تا وقتی ما خودمون به این تعهد پایدار باشیم، میتونیم از تمام این دستاوردها بدون هیچ محدودیتی استفاده کنیم.
شما میتونید یک نرم افزار تحت جی پی ال را گرفته و تغییر دهید و شخصا استفاده کنید. نیازی نیست آنرا در اختیار دیگران بگذارید. اما وقتی گذاشتید، باید طبق جی پی ال باشد.
هیچ میدانید شما بعنوان یک برنامه نویس حتی میتوانید یک نرم افزار تحت جی پی ال را بنا به درخواست مشتری تحت یک NDA در اختیار او قرار دهید؟
لایسنس نرم افزار آزاد کپی لفت تنها میگه وقتی نرم افزار رو به دیگری واگذار کردی باید تحت شرایط آزادی ای که در این لایسنس بیان شده باشه.
وگرنه هیچ اجباری در واگذاری و انتشار عمومی یا خصوصی نیست.

موفق باشید.


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-01-24, 04:23 PM,
ارسال : #42
 
نقل قول :چیزی که تقریباً تمام کشورهای پیشرفته و متخصص‌ها و اقتصاددادن‌ها وجودش را برای پیشرفت، حفظ فضای رقابتی و جلوگیری از سوء استفاده لازم می‌دونند.
برای نشان دادن یک مورد از ده ها مورد مغالطهء شما این یکی را انتخاب کردم.
به این میگویند مغالطهء توسل به اکثریت (اسم این یکی رو دقیقا یادم بود).
برای اطلاع موثق رجوع کنید به همان جستاری که در ارتباط با انواع مغالطه و سفسطه لینکش را درج نموده ام.

ضمنا این یک نوع مغالطهء دیگر هم محسوب میشود. از اینرو که به اصل مطلب هم ارتباطی ندارد.
این را هم در منبع مربوطه میتوانید پیدا کنید ولی بنده متاسفانه اسم دقیقش و توضیح مشخصش را یادم نیست.
اینکه شما مطرح کردید بهرحال بی ربط و مغلطه است. چرا؟
خیلی روشن است. شما از توجیه خود «داریی فکری» و مبنای اخلاقی/شرعی آن، پریدید به فضای رقابتی و اقتصاد و جلوگیری از سوء استفاده؛ حالا این سوء استفاده چیست و جلوگیری از آن چگونه منجر به اثبات مالکیت فکری میشود خودش میتواند یک مغلطهء دیگر از شما باشد.
اگر سوء استفاده ای هست (که خود اینهم بدون اثبات و بصورت پیشفرض یک مغلطهء دیگر است!) باید دید از چیست و قانون مربوطه را وضع کرد، نه اینکه ادعا کرد مالکیت فکری وجود دارد!! اگر منظور از سوء استفاده همان زیرپاگذاری مالکیت فکری است که این خود مجددا نوعی از مغالطه است (استدلال بصورت حلقه ای) و دوباره میرسیم به خانهء اول که حال ثابت کنید مالکیت فکری را.

...

متوجه شدید دوست عزیز؟
شما هنوز چندان استدلال و سند درستی در باب اثبات ارایه نکرده اید.
تنها بعضی از مطالب شما از میان اینهمه مطلب مغلطه نبوده اند و بنده هم اگر پاسخ داده ام بخاطر رفع ابهام و روشن کردن مغلطه های شما بوده است و البته کمی بحثهای فرعی و نامربوط پیش آمده (مثل جی پی ال ۳) که گفتم آنها را در جستارهای دیگری ادامه دهیم بجای اینکه این تاپیک را منحرف و مبهم کنیم.
بهرحال ادعا و انتظار اینکه چیزهای ماهیتا نامربوط یا مغلطه، استدلال و سندی در باب موضوع و هدف این جستار باشند و اثبات ادعای مدعیان مالکیت، بازهم مغلطه است!!
ما گفتیم شما که ادعا دارید ثابت کنید.
ادعای مالکیت نسبت به نسخه های کپی نرم افزار اثبات میخواهد.


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-01-24, 10:47 PM,
ارسال : #43
 
کد :
people have been told that natural rights for authors is the accepted and unquestioned tradition of our society.

As a matter of history, the opposite is true. The idea of natural rights of authors was proposed and decisively rejected when the US Constitution was drawn up. That's why the Constitution only permits a system of copyright and does not require one; that's why it says that copyright must be temporary. It also states that the purpose of copyright is to promote progress---not to reward authors. Copyright does reward authors somewhat, and publishers more, but that is intended as a means of modifying their behavior.

The real established tradition of our society is that copyright cuts into the natural rights of the public---and that this can only be justified for the public's sake.
منبع: <!-- m --><a class="postlink" href="http://www.gnu.org/philosophy/why-free.html">http://www.gnu.org/philosophy/why-free.html</a><!-- m -->

اینم ترجمهء فارسیش: <!-- m --><a class="postlink" href="http://www.gnu.org/philosophy/why-free.fa.html">http://www.gnu.org/philosophy/why-free.fa.html</a><!-- m -->

البته بنده ترجمه های فارسی رو نمیخونم و بهشون اعتمادی ندارم. بهتره اگر میتونید و انگلیسی شما خوب هست، همیشه از منبع دست اول و زبان اصلی استفاده کنید. حتی یک ترجمهء عالی هم معمولا به زبان اصلی نمیرسه.
فعلا که بنده در همین پاراگراف، ترجمهء فارسی رو مقایسه کردم میبینم درش بی دقتی و خطاهای روشنی صورت گرفته!!
بنده اخیرا از ترجمهء یک مقالهء کوتاه بخاطر اینکه دقیقا نتونستم جملات رو درک و معادل سازی کنم صرفنظر کردم؛ با اینکه تا نصفش پیش رفته بودم.


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-01-24, 10:55 PM,
ارسال : #44
 
چون این بحث خیلی سوال و جوابیه توصیه می کنم توی چت صحبت کنیم تا حرکت سریع تر بشه. آی دی یاهو-ی من که هست و من توی کانال irc تکنوتاکس هم معمولاً هستم. یه زمان مشخص کن تا بیشتر صحبت کنیم.

لطفاً کوتاه بنویسید. با زیاد گفتن و توضیح دادن واضحات چیزی ثابت نمی شه.
فرض کن شما امروز یه ماشین خریدی به قیمت ۱۰ میلیون تومن. به من ثابت کن که این ماشین مال شماست. وقتی ثابت کردی، من هم می تونم ثابت کنم که نرم افزار هم مالک داره.
جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-01-24, 11:13 PM,
ارسال : #45
 
یه سوال دیگه. فرض کن شما یه ایده ی جدید برای ۱۰۰ برابر کردن ظرفیت DVD داری و مطرحش می کنی. طبق گفته های شما، مالکیت این ایده به شما تعلق نداره. من از ایده ی شما استفاده میکنم و میلیون ها دلار سود می برم و شمایک سنت هم دریافت نمی کنید. به نظر شما بدون قانون مالکیت فکری عدالت رعایت می شه؟
جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-01-25, 12:46 AM,
ارسال : #46
 
Mohammad.Mnt نویسنده :چون این بحث خیلی سوال و جوابیه توصیه می کنم توی چت صحبت کنیم تا حرکت سریع تر بشه. آی دی یاهو-ی من که هست و من توی کانال irc تکنوتاکس هم معمولاً هستم. یه زمان مشخص کن تا بیشتر صحبت کنیم.

لطفاً کوتاه بنویسید. با زیاد گفتن و توضیح دادن واضحات چیزی ثابت نمی شه.
فرض کن شما امروز یه ماشین خریدی به قیمت ۱۰ میلیون تومن. به من ثابت کن که این ماشین مال شماست. وقتی ثابت کردی، من هم می تونم ثابت کنم که نرم افزار هم مالک داره.
خیلی سوال و جوابیه یعنی چی؟ :lol:
اینهم شد دلیل.
سریعتر :lol:
دوست عزیز اینطور بحثها سریع نیست. باید تفکر کرد و رفرنس خوند (کاری که شما نکردید و ظاهرا نمیخواید بکنید).
بنده نه وقتش رو دارم که اینطور تلف کنم و نه پول اینترنتش رو.
ضمنا صحبتها باید باقی بمونه و در دسترس همگانی باشه. چرا باید خوانندگانش رو اینقدر محدود و بحث رو فانی کرد؟
ضمنا بنده طولانی مینوسیم. نه که شما با کوتاه نوشتن چیزی ارایه دادی جز ادعا. چیزی رو تونستی ثابت کنی؟

ماشین هم چه ربطی داره. دیگه مثل اینکه کم آوردی!!
ماشین شیء فیزیکی هست و کسی اگر از شما بگیره از دارایی شما کم میشه.
سندش بر پایه ای غیر از پایهء لایسنس نرم افزاری بنا شده. فکر نمیکنم بتونید بگید بر مبنای «داریی فکری» هست!!
در اخلاق و شرعی هم مالکیتش کاملا روشنه.
کسی این نوع مالکیت رو زیر سوال نبرده.
این مالکیت بر مفهومی استوار هست که تقریبا کاملا طبیعی و بدیهی هست، نه بر مبنای «دارایی فکری» که شما نتونستید نشون بدید در اخلاق و شرع جایگاهش کجا هست.
مالکیت اشیاء فیزیکی و داراییهای واقعی که گفتیم خصوصیات اونها چیه در دین وجود داره. با اخلاق هم براحتی ثابت میشه.
اما با مفهوم و تعریف و خصوصیات دارایی از نظر این قوانین دین، «دارایی فکری» و مالکیت نسخه های کپی رو نمیشه ثابت دونست.


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-01-25, 01:47 AM,
ارسال : #47
 
Mohammad.Mnt نویسنده :یه سوال دیگه. فرض کن شما یه ایده ی جدید برای ۱۰۰ برابر کردن ظرفیت DVD داری و مطرحش می کنی. طبق گفته های شما، مالکیت این ایده به شما تعلق نداره. من از ایده ی شما استفاده میکنم و میلیون ها دلار سود می برم و شمایک سنت هم دریافت نمی کنید. به نظر شما بدون قانون مالکیت فکری عدالت رعایت می شه؟
البته فکر میکنم طبق نظر آقای استالمن، میان تولید انبوه و انحصار توسط یک شخص و کمپانی تفاوت وجود داره تا استفادهء شخصی.
قوانینی مانند کپی رایت (در کتاب) و همچنین حق ثبت اختراع و مالکیت ایده، درواقع برای تشویق و پیشرفت کلی جامعه بوجود آمدن. نه اینکه لزوما چیزی بدیهی بنام مالکیت فکری و ایده وجود داشته باشه و بشه باهاش حق عموم و افراد رو نسبت به اعمال طبیعی و مشروعی که توانش رو دارن محدود کرد.

ضمنا اینهم راجع به پتنت در مقالات بخش فلسفهء گنو:

According to Professor Mark Lemley, now of the Stanford Law School, the widespread use of the term “intellectual property” is a fashion that followed the 1967 founding of the World “Intellectual Property” Organization, and only became really common in recent years. (WIPO is formally a UN organization, but in fact represents the interests of the holders of copyrights, patents, and trademarks.)


Patent law was intended to promote the publication of useful ideas, at the price of giving the one who publishes an idea a temporary monopoly over it—a price that may be worth paying in some fields and not in others.

The term carries a bias that is not hard to see: it suggests thinking about copyright, patents and trademarks by analogy with property rights for physical objects. (This analogy is at odds with the legal philosophies of copyright law, of patent law, and of trademark law, but only specialists know that.) These laws are in fact not much like physical property law, but use of this term leads legislators to change them to be more so. Since that is the change desired by the companies that exercise copyright, patent and trademark powers, the bias of “intellectual property” suits them.

Copyright law was designed to promote authorship and art, and covers the details of expression of a work. Patent law was intended to promote the publication of useful ideas, at the price of giving the one who publishes an idea a temporary monopoly over it—a price that may be worth paying in some fields and not in others.

Economics operates here, as it often does, as a vehicle for unexamined assumptions. These include assumptions about values, such as that amount of production matters, while freedom and way of life do not, and factual assumptions which are mostly false, such as that copyrights on music supports musicians, or that patents on drugs support life-saving research.

If you want to think clearly about the issues raised by patents, or copyrights, or trademarks, the first step is to forget the idea of lumping them together, and treat them as separate topics. The second step is to reject the narrow perspectives and simplistic picture the term “intellectual property” suggests. Consider each of these issues separately, in its fullness, and you have a chance of considering them well.

منبع: <!-- m --><a class="postlink" href="http://www.gnu.org/philosophy/not-ipr.xhtml">http://www.gnu.org/philosophy/not-ipr.xhtml</a><!-- m -->

اگر نمیتونید انگلیسی بخونید، بگید تا براتون ترجمه کنم.

در هیچکدام از این منابع ظاهرا حق و مالکیت طبیعی و بدیهی فکری ای وجود نداشته. وگرنه ایشون که تحقیق کردن حتما بهش برمیخوردن.
کلا هم پتنت رو رد نکردن، میگن در بعضی زمینه ها میتونه ارزشش رو داشته باشه.
اما نه دیگه هر چیزی و هر زمینه ای و در هر حد و شدتی، خصوصا حیطهء نرم افزار با ویژگیهای بسیار خاص خودش.
پتنت و کپی رایت بخاطر وجود حق بدیهی و طبیعی مالکیت نسبت به فکر و ایده نیست. اگر بود، از ابتدای تاریخ بشر میبود و در دین و اخلاق بدیهی شمرده میشد. بنظرم بشر خیلی پیش از ابداع این قوانین، کتاب و اثر هنری و اختراع و ایده و غیره داشته.
وجود این قوانین فقط برای تشویق و انگیزه بخشی افراد و پیشرفت کلی اجتماع هست.
لزوما در هر جایی و هرموردی هم چنین اثری ندارن.

اشاره کنم که ما بنا بر تخصص و حیطهء بحث خود، در زمینه اعمال قوانینی مثل کپی رایت و پتنت در حوزهء نرم افزار بحث میکنیم.

اینهم مقالهء حجیمی از ریچارد استالمن دربارهء اینکه چرا Patent نرم افزاری صحیح نیست: <!-- m --><a class="postlink" href="http://www.cl.cam.ac.uk/~mgk25/stallman-patents.html">http://www.cl.cam.ac.uk/~mgk25/stallman-patents.html</a><!-- m -->

البته ببخشید که اینقدر حجیمه! لابد شما از آقای استالمن هم بهتر میفهمید و دانشمند و قانون دان تر هستید.
بقول شما باید کوتاه نوشت و سریع بحث کرد!!
اونم در چت Confusedhock:


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-01-25, 05:00 AM,
ارسال : #48
 
اینهم یک مقالهء عالی دربارهء کپی رایت: <!-- m --><a class="postlink" href="http://www.gnu.org/philosophy/misinterpreting-copyright.html">http://www.gnu.org/philosophy/misinterp ... right.html</a><!-- m -->
ریشه و اهداف اولیهء کپی رایت و اینکه چطور حالا مفاهیم دیگری بهش نسبت داده شده و داره ازش کاربرد معکوس میشه رو شرح داده. اینکه چطور هدف اولیه که نفع کاربران بوده و اولویت داشته تقریبا فراموش شده و کپی رایت یک حق مسلم مولفان و برای نفع اونها و تنها تولید بیشتر و بیشتر فرض شده به هر بهایی که زیرپاگذاری کامل حقوق طبیعی افراد و جامعه هست.
تمام اینها با سند هست و بر اساس تحقیق و اسناد موجوده و با استدلالهای مناسب. ادعای صرف نیست!
متن قانون اساسی ایالات متحده رو آورده. شرح وقایع تاریخی و سیری که تاحالا طی شده و چطور کپی رایت رو منحرف کردن، و سرمایه دارها و ناشران تحت نفوذ و تحریف بیشتر قرارش دادن. چطور ذهن مردم رو گمراه کردن و چیزهایی رو بدیهی جلوه دادن و واقعیتهایی رو پنهان کردن.
از خواندنش واقعا لذت بردم، و همچنین متوجه عملکرد و اشتهای بی پایان انحصارگرها شدم؛ قوانین اعجاب انگیزی رو دارن مدام اضافه میکنن و کپی رایت رو بر اساس حق مالکیت فکری بشدت گسترش میدن؛ تقریبا بطور نامحدود! کنترلهای شدید و محدودیتهای کامل (اگر مالکیت رو مسلم بدونیم، چنین چیزی کاملا ممکن و قابل پیش بینی هست).

درنظر دارم این مقاله رو ترجمه کنم. فقط مقداری حجیم هست و خوندن یکسری منابع جانبی فرضا از ویکی پدیا هم ممکنه لازم باشه که وقت و انرژی میخواد. ضمنا اگر مشکلی لاینحل در درک و معادل سازی مطالب پیش نیاد و بتونم یکسری اصطلاحات و سیستمهای فنی اونها رو بفهمم، ترجمه رو تموم میکنم؛ وگرنه بهتره هرکس میخواد همون متن انگلیسی رو هرجاییش رو که میفهمه بخونه.
البته میشه بعضی قسمتهاش رو تفکیک و ترجمه کرد؛ مثل بخش اصلی اول که راجع به ریشه و تعریف و هدف اصلی قانون کپی رایت از نظر واضعان قانون اساسی ایالات متحده بوده.


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-01-25, 06:38 PM,
ارسال : #49
 
ببخشید که فقط شما انگلیسی بلدید و بقیه زبان مادرزادی شون را هم بلد نیستند. ضمن این که گوگل کردنتون هم خوبه و فقط دوست دارید لینک های بی ربط بدید.
من نفهمیدم این دو تا پست شما چطور قراره جواب سوال من رو بده. ظاهراً شما قصد دارید با ردیف کردن یک سری کلمه ی قلمبه سلمبه و به ظاهر سطح بالا حقانیت خودتون و گفته هاتون را به اثبات برسونید. بنده هم چون وقتم بیش از این ارزش داره که به داستان های هزار و یک شب شما گوش بدم و شما هم نتونستید به سوال من جواب بدید ترجیح می دم که بحث را خاتمه بدم.
جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-01-26, 04:08 PM,
ارسال : #50
 
از زمان این بحث منابع بیشتری را خواندم و دانش بیشتری نسبت به منشاء کپی رایت و سیستمهای انحصار فکری دیگر پیدا کردم. و مطمئن تر شدم که اگر موضع بنده بطور قطعی و کامل صحیح نباشد، حداقل موضع مورد نظر شما و اغلب افراد نامطلع و غیرمتبحر در قانون و اخلاق/شرع نیز کاملا غیربدیهی و متزلزل است. در نهایت نسبت دادن حق طبیعی مالکیت نسبت به نسخه های کپی، دارایی فکری، و غیره، تا نبود استدلال و سند قانع کننده از نظر اخلاقی و شرعی منتفی تلقی میشود.
کسی که ادعایی میکند باید ثابتش کند. ما در اصل قصد نداشتیم چیزی را ثابت کنیم، بلکه قصد داشتیم بدون سند و استدلال صحیح بودن چنین ادعاهایی را نشان دهیم (از نظر اخلاقی/شرعی). اما در عین حال استدلال و نظرات مخالف در این ارتباط نیز مطرح شدند که بی ربط نیستند و بخوبی حقایق ملموسی را نشان میدهند که جنبه های دیگر کپی رایت و هدف و فایدهء آن برای جامعه را نیز به چالش میکشند.

ضمنا این استدلال که کپی رایت هست، پتنت هست، گرچه نرم افزاری باشند، و چون کشورهای زیادی آنها را پذیرفته اند، پس نتیجه میشود که مالکیت فکری بدیهی و اخلاقی و شرعی است و ما نیز باید آن قوانین را در همان سطح و به همان صورت بپذیریم و اگر این قوانین را نداریم بازهم از نظر اخلاقی/شرعی مسئولیم به رعایت آنها، از اساس بی پایه است.
کپی رایت، پتنت، و انحصارهای دیگر بر مبنای حق طبیعی مالکیت بوجود نیامده اند. بر این امر علاوه بر متن صریح قانون نشانه های ضمنی بسیاری نیز دارند که در مقاله ای که در حال ترجمهء آن هستم و اشاالله با پایان یافتنش در دسترس عموم قرار خواهم داد تعدادی از آنها آمده است.
هرچند بنده به این مقاله بسنده نکردم و پیرو تحقیق درمورد اصطلاحات مورد استفاده در آنها، به مطالب دیگری هم رسیدم و با بخشهایی از قانون ایالات متحده که با قانون کپی رایت و بحث ما نیز بنوعی مربوط هستند آشنا شدم که بازهم تایید و مدارک مستند بیشتری برای استدلال مخالف با بدیهی بودن حق مالکیت فکری به شمار میروند. و بلکه بعکس نشان میدهند که وجود قوانینی چون کپی رایت، به هیچ وجه اثباتی بر صحت مالکیت فکری نیست و بلکه شرایط و قوانین ضمیمه به آنها نشان میدهند که از دید حقوق دانان اصولا حق مالکیتی فکری از دید طبیعی وجود ندارد.

مطالب نیز که بقدر کافی آمده؛ اسناد و استدلالها را جمع بندی میکنم:
- نص صریح قانون اساسی و حکم دادگاههای عالی در پرونده های مختلف مبنی بر اینکه کپی رایت حق طبیعی مولفان نیست و صرفا برای سودبری نهایی جامعه درنظر گرفته شده است (ضمنا در قانون اساسی ایالات متحده وجود سیستم کپی رایت ضروری نیست و بلکه فقط بنا به تشخیص مراجع مربوطه مجاز است)
- محدودیت زمانی کپی رایت (اگر حقی طبیعی و بدیهی بود، قابل فسخ گذشت دوره ای از زمان نبود - همچنین موارد دیگر مثل Patnet هم محدودیت زمانی دارند)
- وجود قوانینی همچون Fair use و first-sale doctrine که بر حقوق کپی رایت مولف غلبه دارند (مطالعه کنید تا بدانید! - نشان میدهند که حق مالکیت طبیعی ای درکار نیست؛ وگرنه هیچ قانونی در شرایط غیربحرانی نمیتوانست آنرا زیرپا بگذارد)
البته تمام اینها از بعد تحلیل و شرایط و جوانب آنها پیچیده هستند و بارها تغییر کرده و درحال تغییر نیز هستند.
اما براحتی نشان میدهند که ادعاهایی که توسط عامهء غیرمتخصص دربارهء ریشهء کپی رایت و صحت مالکیت فکری میشود بی اساس هستند. چنین چیزی بدیهتا قابل اثبات نیست. در قانون به رسمیت شناخته نشده. و حتی بر علیه آن اسناد و استدلالهای روشنی وجود دارد.
بله اینها تبلیغاتی بیش نیست! یک برداشت و تصور غلط و ترویج توسط افراد و سرمایه دارهای ذی نفع است که در حال تحریف قانون نیز هستند. حال آگاهانه یا ناآگاهانه. چون بسیاری از اینها اصولا بعید است دانش و تسلط کافی نسبت به مفاهیم حقوقی و اخلاقی/شرعی و ریشهء این قوانین داشته باشند.
بله در این زمینه جهل و سطحی نگری بسیاری در سطح گسترده دیده میشود که در بحثهای این تاپیک هم نمونه هایش منعکس است.
حداقل اغلب افراد هرگز آنقدری که اطمینان دارند، در این زمینه مطلع نیستند.

ضمنا یک مطلب دیگر را نیز روشن کنم!
همانطور که قبلا اشاره کردم، قرارداد با کپی رایت تفاوت دارد.
این در منابع مورد مطالعه آمده است و با خواندن آنها بیشتر مطلع و مطمئن شدم.
درواقع بسیاری اوقات این قراردادها که تحت عنوان لایسنس در پکیجهای نرم افزاری وجود دارند، برای گسترش محدودیتها به فراتر از پوشش کپی رایت مورد استفاده قرار میگیرند.
چراکه کپی رایت حق کنترل کاملی در هر زمینه ای به دارندگان حق کپی رایت نمیدهد، و اشاره کردیم که قوانینی وجود دارند که فراتر از آن عمل کرده و اختیارات بیشتری را، البته با شرایط معینی، به کاربران میدهند.
کپی رایت مشخص نمیکند که کاربران حق انجام چه کارهایی را بدون اجازهء دارندهء حق کپی رایت دارند، بلکه مشخص میکند که کاربران حق انجام چه کارهایی را بدون اجازهء دارندهء حق کپی رایت ندارند.
بازهم اگر دقت کنید، میتوانید نتیجه بگیرید که کپی رایت از حق مالکیت نشات نگرفته است، که اگر گرفته بود قانون دیگری آنرا نقض نمیکرد و ضمنا دارندگان حق کپی رایت باید اختیارات کاملی را در زمینه کنترل و شرایط اموالشان میداشتند.
وقتی چیزی حقیقتا دارایی شما به حساب بیاید، بدون اجازهء شما هیچکس حق انجام هیچ تصرف و کاری را نسبت بدان ندارد.


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-01-26, 05:12 PM,
ارسال : #51
 
Mohammad.Mnt نویسنده :یه سوال دیگه. فرض کن شما یه ایده ی جدید برای ۱۰۰ برابر کردن ظرفیت DVD داری و مطرحش می کنی. طبق گفته های شما، مالکیت این ایده به شما تعلق نداره. من از ایده ی شما استفاده میکنم و میلیون ها دلار سود می برم و شمایک سنت هم دریافت نمی کنید. به نظر شما بدون قانون مالکیت فکری عدالت رعایت می شه؟
ببینید، همانطور که گفتم، صرف سود و ضرر و احساس و نظر شخصی ما نمیتواند دلیل مشروع کافی برای یکسری تصمیمگیریها باشد.
تصمیمگیریهایی که با دیگر حقوق طبیعی در ارتباط هستند.
آز خود نمیتوان بر اساس انها مفاهیم جعلی مثل مالکیت فکری یا ایده را وضع کرد.
چراکه اینها با حقوق طبیعی دیگر کل افراد جامعه برخورد خواهند داشت.

شما میفرمایید عادلانه هست یا نیست! لابد اینکه ما بگوییم آخی دلمون سوخت راست میگی، یا اینکه طرف چقدر بی انصاف و سوء استفاده چی بوده که فکر این بابا رو دزدیده، دلیل بر اثبات وجود «دارایی فکری» میشه!!
خیر عزیز جان به این راحتی نیست. در سطح عوامانه صحبت نمیکنیم، بلکه بحث تخصصی و علمی و اصولی باید باشه.
اگر اخلاق هم هست، اخلاق فقط یک جنبه و احساس و نظر شخصی ما رو شامل نمیشه.
بلکه وقتی شما میخوای اقدام به وضع قانون و ایجاد محدودیت بکنی و چیزی یا اختیاری رو از کسی بگیری و به کس دیگری بدهی و به انحصاری دربیاوری، باید دلایل مشروع کافی براش موجود باشه.

درمورد مثال شما، اگر قانون پتنت باشه که خب رعایت میشه از نظر قانونی.
اما توضیح خواهم داد که حتی ریشهء این قانون هم نمیتونه اخلاق باشه.
اینطور قوانین بخاطر وجود حق مالکیت فکری بدیهی بوجود نیامدن. همچون کپی رایت که فکر میکنم استدلال و اسناد کافی در این زمینه ارایه دادیم و نشون دادیم که چنین منشاء ای نداره.
اینطور قوانین بخاطر دلسوزی، صرف نظر من و شما نسبت به افرادی که ظاهرا به چیزی که حقش رو دارن نرسیدن، عدالت در حق مخترع و اینکه واقعا حقش هست و دیگران هیچ حق در کپی برداری ندارن، بوجود نیامدن.
بلکه مکانیزم اون طوری هست که برای مخترعین ایجاد انگیزه و مشوق میکنه و در نتیجه باعث رشد و پیشرفت جامعه و سودبری همگانی میشه در مجموع.
پس وقتی این سودبری و برآیند کلی وجود نداشته باشه، این قوانین هم بدون کاربرد و بی توجیه میشن.
چیزی که مردم و عوام و غیرمتخصصین و حتی گاهی افراد صاحب منصب ولی کم سواد و کم درک دربارهء اینطور قوانین میگن و تصور دارن، اثباتی محسوب نمیشه.
بلکه باید به اسناد اصلی و تاریخی در هر زمینه ای مراجعه کنید. و باید با استدلال و سند تخصصی باشه و اگر خواستید بهتره از افراد متخصص در این زمینه کمک بگیرید. نه اینکه فلانی چی گفت و اونم همینطور احساس میکرد!!

خب حالت دیگه درمورد مثال شما این هست که این قانون (Patent) نباشه.
بنابراین هرکسی آزاد هست از اون ایده استفاده کنه. حال ممکنه این شخص مخترع خودش امکانات و شرایط تولید محصول بر اساس اون ایده ای رو که بهش رسیده نداشته باشه و یک کس دیگری که این امکانات رو داره بیاد و ازش بهره برداری بکنه یا فرضا تنها با پیشدستی موفق بشه بازار رو قبضه کنه.
بهرحال همه در بهره برداری از اون ایده حق یکسان دارن. چه مخترع، چه اون شرکت تولید کننده که ایده رو کپی کرده، چه هر فرد و شرکت دیگری.

این رو برای این گفتم که دقیقا چنین شرایطی از تمام ابعادش مشخص باشه. وگرنه نمیگم به این علت (یکسان بودن حقوق همگان)، نتیجه میگیریم که حق انحصار مبنای اخلاقی/شرعی نداره.

خب، گفتم که مفاهیم تصوری و برداشت ما نسبت به عدالت، احساس و غیره، مبنایی برای وضع قوانین محدود کننده و قوانینی که حقوقی رو از دیگران میگیرن و محدودشون میکنن (از کارهایی که میتونن آزادانه انجام بدن)، به خودی خود محسوب نمیشن.
یعنی نمیتونیم ادعا کنیم که چون بنظر ما یا بیشتر مردم به فلانی ظلم شده و به چیزی که لیاقتش رو داشته نرسیده، پس نتیجه میشود که فکر قابل مالکیت است و دیگران رو باید در این زمینه محدود کرد و حق انجام یکسری کارها رو ازشون گرفت.


مثالهای عملی دیگری از اینکه چنین استدلالی به تنهایی کارایی نداره میزنم.
فرضا افرادی رو که در خانواده های فقیر متولد میشن ولی خیلی باهوش و سالم و آدمهای خوبی هستن، اما بعلت فقر و کمبود امکانات از تغذیه و تحصیل و فرصتهای برابر نسبت به افرادی که در خانواده های مرفه متولد میشن محروم میمونن و به جایی نمیرسن و خودشون دچار فقر و مشکلات مختلف میشن، یا حداقل به اون حدی که بنظر ما در یک شرایط مرفه لیاقتش رو داشتن و میتونستن برسن نمیرسن، درنظر بگیرید.
خب من میتونم دقیقا همون سوال شما رو از شما در اینمورد بپرسم: آیا این بنظر شما عدالته؟
اون بچه ها چرا باید حتی در بچگیشون محروم باشن و درد و رنج بکشن درحالیکه دیگری رنجی نمیبره؟
شاید حتی همون خانوادهء پولدار کارخانه ای دارن که این افراد فقیر و حتی بچه های اونها در اونجا کار میکنن و باعث سود و بیشتر شدن ثروت خانوادهء پولدار میشن.
این تنها یک مثال از حالتهای بی شماری که میتونه بطور طبیعی وجود داشته باشه هست. این یک مثال واضح و آشنا بود. وگرنه میشه بسیاری مثالهای پیچیده و ناشناخته تری رو بر همین اساس خلق کرد.
توجه کنید که لزوما خانوادهء پولدار آدمهای بدی هم نیستن، ثروتشون لزوما از راه نامشروع بدست نیامده (حتی شاید بگیم شانس آوردن، ارثی بهشون رسید، و غیره و غیره)، با کارگرها بدرفتاری نمیکنن و دستمزد پایینتر از زحمتشون هم به اونها نمیدن و غیره.
گرچه فکر نمیکنم در غیر این حالتها هم باز دلیل کافی برای صادر کردن هر حکم و قانونی رو داشته باشیم.

جامعه باید یکسری حقوق طبیعی افراد رو بپذیره و این حقوق اغلب بخاطر پدیده هایی نامطلوبی که بر اثر وجود این آزادیها و حقوق و واقعیتها و درمقابل، عدم وجود قدرت و توانایی انحصاری برای دیگر افراد، بوجود میان، قابل لغو نیستن.
مبنایی اخلاقی و شرعی برای هر حکم و قانونی نمیشه بخاطر اینکه یکسری محرومیتها و بی عدالتیها در نظر ما وجود دارن پیدا کرد. چون این تنها یک بعد و یک سو و دید قضیه هست و بعد دیگر حقوق طبیعی و بدیهی افراد دیگر هست. حتی در عمل نقض این حقوق میتونه براحتی جامعه رو به اضمحلال بکشونه. پس باید نسبت بهشون کاملا مسئولانه و محتاط عمل کرد.
آیا شما میتونید ادعا کنید که باید پول و اموالی رو از خانوادهء پولدار گرفت و به خانوادهء فقیر داد تا عدالت رعایت بشه؟ میتونید ادعا کنید که بر این مبنا باید چنین قانونی وضع کنیم؟ آیا این عمل پایهء اخلاقی/شرعی کافی داره؟
فردا هرکس دیگری یک مطلب دیگر رو علم میکنه و میگه باید برای برقراری عدالت فلان قانون رو وضع کنیم و فلان انحصار و محدودیت رو برای افراد و کارهایی که میتونن انجام بدن ایجاد کنیم.

مثالهای سادهء دیگری میشه زد از مواردی که طبیعتا وجود دارن و مایهء احساس دلسوزی و عدم عدالت هستن؛ اما این به خودی خود دلیل مشروع کافی برای انجام هر عملی نیست.
ما در حوزهء اخلاق و شرع و منطق، مجازیم بر اساس نظر و خواست خودمون برای دیگران مایه بذاریم؛ اما فقط از خودمون، نه از حقوق دیگران!
شما میتونید به خانوادهء فقیر کمک کنید. فردی که ایدهء اختراعی رو داشته میتونه بهش کمک بشه. حتی از جانب دولت. لزوما منبع مادی نباید همونی باشه که در وهلهء اول بنظر میاد و به همون حد. حتی یک فرد مخترع خودش میتونه از جامعه اعلام نیاز و تقاضا و انتظار قدردانی بکنه. و غیره.
اما دقت کنید تمام این اعمال این ویژگی رو دارن که، حقوق طبیعی دیگران رو محدود نمیکنن. قانونی که کارهایی رو که مردم حق انجام دادنش رو دارن ممنوع بکنه ایجاد نمیکنن.

موردی که در اینطور قوانین (و حتی شاید بشه گفت درمورد کمک دولتی ای که بنده ذکر کردم (چون درواقع از مالیات مردم و درآمدهای ملی استفاده میکنه)) مثل کپی رایت و پتنت هست، نه قبول حق مالکیت فکری، بلکه یک توافق و معامله ای توسط حکومت، که نمایندهء مردم محسوب میشه برای سرمایه گذاری و وضع قوانین مفید، با تبادل بین بعضی از آزادیهای جامعه تاحدی و ایجاد انگیزه و مشوقی که در نهایت نفع کلی جامعه رو با تولید و خلاقیت و ارایهء دانش نتیجه میده، هست.
این مکانیزم به وضوح و با پرداختن دقیقتر به جنبه های مختلفش، در مقاله ای که دارم ترجمه میکنم آمده و امیدوارم با آماده شدنش به زودی قابل ارایه بشه.

در بسیاری مواقع ما میتونیم بگیم اوه خدای من عدالت رعایت نشده! اوه خدای من اون لیاقتش رو داشت. فلانی رو نگاه کن چه بی لیاقته و چطور دیگرانی که از اون کم لیاقت تر بودن باعث پیشرفت بیشترش میشن...
همهء اینها تنها یک بعد قضیه هست و دیدگاه و احساس و نظر ما. برای حکم نهایی و تصمیمگیری بر اساس اون چیزهای خیلی بیشتری لازم هست.

شما باید یک مفهوم بسیار مهم و پرتاثیری مثل مالکیت فکری رو بر مبنای مستقیم و محکمی اثبات بکنید؛ نه یکسری احساسات و نظر.
چون این قضیه بسیار مهم هست و حقوق دیگران رو بطور کامل نسبت به مفهوم مورد مالکیت سد میکنه.
میدونید چرا حتی Patent هم با گذشت زمان معینی، حتی باوجود زنده بودن صاحب اون Patent، باطل میشه؟
اگر براستی حق مالکیت فکری طبیعی و بدیهی ای موجود بود، اینطور قابل ابطال نبود.
پدر مرحوم بنده خودش سه اختراع داشت، و در سند انحصار این اختراعات (که همان Patent هست) زمان انقضای فکر میکنم ۲۰ ساله ذکر شده. الان مدتها میگذره و فکر کنم دیگه منقضی شده باشن! خب اگر اینها دارایی پدرم بوده، همانطور که خانه اش دارای اش بوده است، چرا به بنده به ارث نرسیده؟!
حکومت ها بارها شرایط اینطور قوانین شامل زمان اعتبار اونها رو تغییر دادن و میدن و البته اینها بین کشورهای مختلف تفاوت میکنه.
البته فعلا انحصارگرها با استفاده از همین دروغها و مفاهیم جعلی و فریب عوام و تاثیر بر نهادهای قدرت از سوی دیگر، مدام دارن ابعاد مختلف انحصار رو بشدت افزایش میدن. درمورد این قضیه هم در مقالهء مورد ترجمه مطالبی آمده. خواهید دید که انحصاری که بر مبنای مالکیت فکری بنا شده باشه حدی نمیشناسه و میتونه تاجایی پیش بره که دیگه عملا معقول نباشه و جامعه رو دچار دردسرها جدی بکنه و حقوقی رو که امروز یا در بعضی جاها طبیعی محسوب میشن، کاملا از میان ببره.
بر مبنای مالکیت تمام اینها ممکن هست. چون مالکیت اختیار کامل و نامحدود نسبت به مفهوم مورد مالکیت میده.
حتی همین الان هم انحصار بیش از حدی در خیلی زمینه ها وجود داره که عملا مغایر اهداف اولیهء این قوانین، یعنی بهره وری کل اجتماع، هست.

موفق باشید.


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-01-27, 11:25 PM,
ارسال : #52
 
* درج لینک تاپیک مرتبط *

تاپیکی با عنوان «تفسیر اشتباه کپی رایت -- از بخش فلسفهء گنو»:
<!-- m --><a class="postlink" href="http://www.technotux.org/html/PNphpBB2-viewtopic-t-14736.html">http://www.technotux.org/html/PNphpBB2- ... 14736.html</a><!-- m -->


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-02-15, 04:52 PM,
ارسال : #53
 
اول از همه flame war را نندازین و همو مسخره نکنین...

وقتی شما یک ایده‌ای داری (توی هر ضمینه‌ای) نقشه‌های اونو دارین و فعلا نمیخواین به کسی بگین... میرین ثبتش میکنین تا اگه کسی به اون نقشه‌ها بصورت غیر قانونی دسترسی پیدا کرد نتونه کاری از پیش ببره و شما دکونشو تخته کنین.
ولی بعد از چند سال میرین و ایدتونو به یک شرکت (مثلا برای هماهنگی با مثال شما به سونی) میفروشینش پولشم میرین به جیب میزنین و عشق و صفا!!
حالا نقشه‌هاشو به اون شرکت دادین و تعهد دادین جایی بر ملاش نکنین و.. پس هم از لحاظ قانونی و هم اخلاقی دیگه نباید اونو به شرکت رغیب یا هرکی بفروشین.
(اینم جواب کوتاه)
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-02-16, 03:25 PM,
ارسال : #54
 
نقل قول :وقتی شما یک ایده‌ای داری (توی هر ضمینه‌ای) نقشه‌های اونو دارین و فعلا نمیخواین به کسی بگین... میرین ثبتش میکنین تا اگه کسی به اون نقشه‌ها بصورت غیر قانونی دسترسی پیدا کرد نتونه کاری از پیش ببره و شما دکونشو تخته کنین.
ولی بعد از چند سال میرین و ایدتونو به یک شرکت (مثلا برای هماهنگی با مثال شما به سونی) میفروشینش پولشم میرین به جیب میزنین و عشق و صفا!!
حالا نقشه‌هاشو به اون شرکت دادین و تعهد دادین جایی بر ملاش نکنین و.. پس هم از لحاظ قانونی و هم اخلاقی دیگه نباید اونو به شرکت رغیب یا هرکی بفروشین.
(اینم جواب کوتاه)
بنده متوجه نشدم این پاسخ چه پرسش یا ایرادی بوده.
ضمنا ربطش به موضوع این تاپیک؟
ممکنه توضیح بدید.
اصلا نفهمیدم دربارهء تایید یا رد چیزی هست و چه چیزی!

پیشاپیش بگم که درمورد اون قراردادی (تعهد به شرکت طرف معامله) هم که در پاراگراف آخر گفتید مسئلهء بدیهی ای هست و جزو قوانین قرارداد (Contract) هست در طبقه بندی قانونی. قبلا بارها بطور صریح بهش اشاره کرده بودم و بحثش مطرح شده بود.
ربطی به چیز دیگری هم نداره؛ منجمله موضوع و ادعای این جستار. نه کپی رایته نه تضادی با نرم افزار آزاد داره نه اثبات مطلبی اخلاقی و شرعی در اینموارد. ارتباطی با ریشه و وضعیت اخلاقی و شرعی هیچ قانونی انحصاری ای مثل Patent نداره.
اینطور قراردادها به هرچیزی میتونن اعمال بشن. به هر نوع اطلاعاتی. به هر شیء و مقوله ای.
ضمنا قرارداد میتونه خیلی شرطهای دیگه هم داشته باشه (تقریبا هرچیزی به استثنای موارد غیرقانونی). تنها محدود به تعهداتی از یک نوع و در یک طرف نیست.

دربارهء قراردادی که شما اشاره کردید، بنده قبلا به مورد NDA اشاره کرده بودم اگر دیده باشید در این تاپیک. NDA دقیقا به یک چنین قراردادهایی گفته میشه. این اصطلاح دقیقش قانونیش هست! البته این خودش مخفف Non-disclosure agreement هست.
و در منابع نرم افزار آزاد (بخش سوالات تکراری) آمده که میتونید نرم افزار آزاد رو تحت چنین قراردادی مبادله کنید.
پس تضادی با اساس نرم افزار آزاد هم نداره. حداقل از لحاظ قانونیش.
گرچه بحثهای عمیقتر و ظریفتر اخلاقی میتونه داشته باشه؛ در شرایط و موارد خاصی.

گرچه حتی در قانون هم هرکس حق نداره هر قراردادی با هر مفادی تنظیم کنه (قانون رقابت و بازار آزاد بهش گفته میشه - Competition law؛ معادل آمریکاییش همون قانون معروف آنتی تراست (Antitrust law) هست - البته جلوگیری از چنین قراردادهایی تنها یکی از موارد و کنترلهایی هست که در این قوانین وجود داره). چون خیلی شرکتها سعی میکنن از قراردادهایی برای همدستی و قبضهء بازار و از میان بردن رقابت سالم و امکان رشد و تاسیس بیزینسهای دیگر استفاده کنن (البته یک پای قضیه هم عموم و کاربران عادی هستن مسلما) و ضمنا میتونن قراردادهای غیرانسانی و نامعقولی رو هم به دیگران تحمیل بکنن. عامدا یا گاهی اشتباها.

این شرکتها و خواست تجار و ناشران و نظر شخصی من و شما نیست که میتونه قانون تعیین بکنه، بلکه مراجع ذی صلاح بی طرف و با هدف منفعت عمومی جامعه هست؛ معیارهای اخلاقی و منفعت عمومی درش اساسی هست.


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-02-16, 04:51 PM,
ارسال : #55
 
Mohammad.Mnt نویسنده :یه سوال دیگه. فرض کن شما یه ایده ی جدید برای ۱۰۰ برابر کردن ظرفیت DVD داری و مطرحش می کنی. طبق گفته های شما، مالکیت این ایده به شما تعلق نداره. من از ایده ی شما استفاده میکنم و میلیون ها دلار سود می برم و شمایک سنت هم دریافت نمی کنید. به نظر شما بدون قانون مالکیت فکری عدالت رعایت می شه؟
vs
نقل قول :وقتی شما یک ایده‌ای داری (توی هر زمینه‌ایP: ) نقشه‌های اونو دارین و فعلا نمیخواین به کسی بگین... میرین ثبتش میکنین تا اگه کسی به اون نقشه‌ها بصورت غیر قانونی دسترسی پیدا کرد نتونه کاری از پیش ببره و شما دکونشو تخته کنین.
ولی بعد از چند سال میرین و ایدتونو به یک شرکت (مثلا برای هماهنگی با مثال شما به سونی) میفروشینش پولشم میرین به جیب میزنین و عشق و صفا!!
حالا نقشه‌هاشو به اون شرکت دادین و تعهد دادین جایی بر ملاش نکنین و.. پس هم از لحاظ قانونی و هم اخلاقی دیگه نباید اونو به شرکت رغیب یا هرکی بفروشین.

این فقط یک جواب ساده و قابل لمس برای اون سوال محمد عزیز بود...
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-02-16, 05:22 PM,
ارسال : #56
 
اوکی دوست عزیز! هرچند بازهم بنده متوجه نشدم منظور شما چی بوده. بهرحال گویا ربطی به بنده نداشته.

راستی بذارید مطلب دیگری رو هم بگم.
نقل قول :اول از همه flame war را نندازین و همو مسخره نکنین...
دوست عزیز مهمان!
این موضوع و ادعا و بحث ما آنچه شما ادعا میکنید نیست؛ حداقل از سوی بنده.
بنظرم flame war چیزیست که بیشتر با نظر و سلایق شخصی هم سر و کار دارد و مسایلی که قابل پیگیری دقیق و از مرجع معتبر رسمی ای نیستند و نمیتوان بطور سریع و قاطع و کلی آنها را بدین صورت اثبات کرد. نهایتا هم چندان فایده ندارند و بیشتر اتلاف وقت و انرژی روی مسایل غیرپایه و ناپایدار هستند.

اما چیزی که بنده در اینجا مطرح کردم ماهیتا تفاوت اساسی دارد و میتوان گفت از لحاظ خصوصیات عکس یک flame war است. گرچه بحث ما از این وادی گهگاه خارج شده و اشتباهاتی رخ داده و شاید خیلی بیشتر از حد معمول حجیم شده است.
درمورد این موضوع و ادعا، مراجع مشخص هستند، بسیار مهم و اساسی و پایدار هستند، قابل اثبات و رد منطقی و با استدلالهای کاملا علمی و پایه هستند، ارتباطی با سلیقه و نظر و احساس شخصی کسی ندارند و غیره. گرچه حجیم و پیچیده باشند! حجم به تنهایی چیزی را flame war نمیکند.
دو جواب دارند؛ آری یا خیر. یا شما میتوانید ثابت یا رد کنید و سند و استدلال محکم و پایه ای دارد یا خیر.

دیگر ربطی به مسایلی منفعت فلان شرکت و نظر شخصی من و شما و احساس ندارد (فکر میکنم نشان دادیم که دیدگاه قانون و اخلاق چنین معیارهای یک جانبه ای نیست). اینها خیلی سطحی هستند در این وادی؛ کاملا ناقصند. اگر هم از آنها بتوان نتیجه ای گرفت، در سطح محدود و سطحی خودش خواهد بود؛ نه یک سطح دیگری مثل اخلاق و شرع و قوانین رسمی حکومتهای کشورهای مدرن.
اینطور بحثها کاملا تخصصی و علمی است و با نظر و احساس صرف من و شما و مقولاتی مثل اینکه چطور پول در بیاوریم سنخیت مستقیم/انحصاری‌ای ندارند. یعنی اینها پایه، یا حداقل تنها معیار مهم نیستند به خودی خود.

مقالاتی که بنده در این ارتباط خوانده ام (بعضی در جریان این بحث) اکثرا از منابع اصلی و معتبر و کاملا علمی و در سطح تخصصی بوده اند. مشخصا اغلب آنها حجیم و پیچیده هستند، با اینحال آنها را مطالعه کردم.
اما دیگران مدام از استدلال و تفکر و پیش فرضهای عامیانهء اثبات نشده استفاده کرده اند و ما هر در قبال آن سعی بر رفع ابهام و زدن مثال و روشن کردن قضیهء یک بعدی بودن آنها داشته ایم.

متاسفانه دیگران مدام سعی میکنند اینطور وانمود کنند که اینطور بحثها ماهیت دیگری دارد. یا حداقل بر اثر اشتباه و ناآگاهی خود و روش نادرستشان که بیشتر بدرد flame war میخورد بقول شما، بحث را بیش از حد پیچیده و مبهم و منظرهء آنرا چنین مشکوک و معیوب کرده اند.
چقدر توصیه کردم که فلان منابع را بخوانید؛ اما متاسفانه پاسخهای پی در پی نشان داد که عامل نبوده اند.
اثبات نادرست بودن ریشهء قوانین بر آن اساسی که چنین افرادی فکر میکردند مسلما برایشان غیرمنتظره و هشدار دهنده میباید بوده باشد!
اگر دقت کنید بنده مدام در اینجا فقط مشغول رفع ابهام و پاسخ دهی مغلطه و استدلال های عوامانه ای بوده ام که دیگران مطرح کرده اند.

بنظر بنده حرف ما در اینموارد تقریبا تمام است.
برای هرکدام هم مطالعه از منابع رسمی و مرجعش داشتیم.
هرچند سعی کردم در سطح تفکر و استدلال این افراد صحبت کنم و از درون اینطور بحثها اصول مقدماتی تحقیق و استدلال درمورد این مقوله ها را نشان دهم. یعنی تازه کارم این بوده که نشان بدهم آقا جان این استدلال شما به فلان دلیل در این مقوله و فن کاربردی ندارد به اینصورت و جزو فرهنگ و پیش فرضهای نادرست عوام و غیرمتخصصان در این وادی است. کجا توانستند سند و ریشه ای معتبر برای این پیشفرضها ارایه کنند؟
ضمنا مجبور بوده ام بخاطر خوانندگان دیگر هم که شده است اینکار را انجام بدهم؛ چون اکثرا افراد در همین سطح دانش دارند و تفکر و روش استدلال آنها در همین حد است و فکر میکنند در واقعیت هم همین است و صحیح است.

اگر ما بخواهیم چیزی نگوییم و فقط منبع معرفی کنیم یا ترجمهء صرف کنیم، بازهم اثری را که اینطور بحثهای مکمل دارند نخواهیم داشت، چراکه خیلی افراد بازهم اگر بطور مقطعی و موردی متوجه چیزهایی بشوند، بازهم متوجه نقاط ضعف و خطا در روش تفکر و استدلال خود و کمبود اساسی دانش پایهء معتبر نمیشوند.

ما بیکار نبوده ایم که بیاییم تاپیکی بزنیم برای بحث در یک سطح غیر علمی و عوامانه و نامعتبر و بصورت نظر شخصی و کل کل، بلکه دیگران کار را به اینجا کشاندند.
اینطور بازیها را شاید دیگران بکنند و فکر کنند اهمیتی دارد، اما برای ما بی ارزش است.
اما بهرحال گاهی آدمی در پاسخ مجبور و شاید هم تحریک به عملی با ظاهری یکسان میشود تا حدی!

بخصوص با ترجمهء مقالهء تفسیر اشتباه کپی رایت آقای استالمن فکر میکنم اونهایی که باید از خواب خوش و این بازیهای کودکانه و تفکر عوام رو بجای حقیقت قرار دادن خارج میشدن حداقل تلنگری خورده باشن.

قانون اینطور نوشته نشده؛ و شرع و اخلاق هم اینطور ساده و سطحی نیست. همینطور فلسفهء درخشان نرم افزار آزاد.
قانون با نظر کاسبها و برای منفعت صرف اونها نوشته نشده بدون توجه به جنبه های دیگری که عوام و کاسبها معمولا هیچ اطلاع و تخصصی در اونها ندارن و فقط از کسب و کار و منفعت و هدف خودشون خبر دارن.
دیگرانی که منابعش رو نخوندن اطلاع ندارن، ما که داریم! اگرم اطلاع نداشته باشیم اینقدر دید علمی داریم که بدونیم کجای کار هستیم و نظراتمون تا چه حد معتبر و تردید ناپذیر هست و چقدر نیاز به مطالعهء چه چیزهایی داریم.

بنده حتی بعد از اتمام اینطور بحثها هم مطالعه میکنم. بطور مثال قانون آنتی تراست رو تازگی خوندم.
اگر ابهام و اشکال و نقص و اشتباهی حتی در صحبتهای خودم بنظرم برسه که دیگران ندیدن و حتی قبول کردن، بازهم درموردش تحقیق میکنم و اگر چیز بیشتری پیدا کنم سعی میکنم تصحیح کنم و به اطلاع دیگران برسونم.

درواقع بابت اینهمه زحمت و صرف وقت و انرژی و در اختیار گذاری اینهمه اطلاعاتی که جای دیگر ندیدم و کاملا مشخصه چقدر فقر فکری و اطلاعاتی در این زمینه داریم، باید از بنده تشکر میشد! نه انصافا اینطور نیست؟ بحث تعریف و تمجید از خود و تکبر نیست، فقط میخوام بگم که اجتماع و افراد ما باوجود ادعای زیاد، رفتار خیلی ناشایستی دارن اکثرا و خیلی هم جاهل هستن و به طرز معیوب و کودکانه ای فکر میکنن.
بالاخره باید واقعیات رو دید و بیان کرد تا سعی بشه درستشون کنیم و از این وضعیت دربیایم. این قدم اوله.

مودب بودن و آزاد اندیشی و شخصیت فقط اون چیزهای سطحی نیست که مدام به همدیگه بصورت فخر فروشی میگیم و تعارف میکنیم و باهاش همدیگر رو محکوم و رد میکنیم، بلکه ممکنه ظاهرا خیلی مودب باشیم، اما با رفتار و منش کلی زندگیمون داریم بزرگترین وقاحتها رو می آفرینیم و به شعور و انسانیت همه توهین میکنیم.
شاید اینها رو نشه گیر انداخت و بصورت یک کلمه نقل قول کرد، چون منش و مسیر و نقشهء کلی بسیار گسترده و پیچیدهء زندگی افراد هست.
اما بهرحال وجود دارن! و بنظر من اساسی و غیرقابل اغماض هستن. تا وقتی از این وضعیت درنیاییم به هیچی درست و کامل نمیرسیم.

اساس و حقیقت، با واقعیت و چیزی که هست یا ما فکر میکنیم و دوست داریم جدا هستند.
اگر بخوایم شرایط موجود رو اساس حقیقت قرار بدیم، نه تنها امکان پیشرفت نداریم، بلکه ممکنه بر اثر پیشفرضهای غلطی که در اون هست روز به روز سقوط بیشتری بکنیم.
اگر ایدئال نداریم و فعلا نمیتونیم، دلیل بر نفی حقیقت و فراموش کردن معیارهای صحیح سازگار با اون نیست.
بشر تازه وقتی اینطور پیش میره به اینجا میرسه، وای به روزی که بخواد با اساس نادرست و در مسیر غلط تلاش کنه.


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-04-03, 07:05 PM,
ارسال : #57
 
SCO, GNU, and Linux

by Richard Stallman, released on Sunday 29 June 2003

...
To copy Unix source code would not be ethically wrong (*), but it is illegal; our work would fail to give users lawful freedom to cooperate if it were not done lawfully. To make sure we would not copy Unix source code or write anything similar, we told GNU contributors not even to look at Unix source code while developing code for GNU. We also suggested design approaches that differ from typical Unix design approaches, to ensure our code would not resemble Unix code. We did our best to avoid ever copying Unix code, despite our basic premise that to prohibit copying of software is morally wrong.
...
-----------------------------------------------
* Since this statement directly contradicts the establishment views of the proprietary software developers, some readers suppose that the word "not" was inserted by mistake. It is entirely intentional. It is not wrong to copy software. It is wrong to stop others from copying software. Thus, software should be free.

منبع: <!-- m --><a class="postlink" href="http://www.fsf.org/licensing/sco/sco-gnu-linux.html">http://www.fsf.org/licensing/sco/sco-gnu-linux.html</a><!-- m -->

===========================

ترجمهء متن بالا:

SCO،ا GNU، و Linux

بوسیلهء ریچارد استالمن، منتشر شده در یکشنبه ۲۹ ژوئن ۲۰۰۳

...
کپی کردن کد منبع یونیکس اخلاقا اشتباه نخواهد بود (*)، اما غیرقانونی است؛ کار ما در دادن آزادی قانونی به کاربران برای همکاری کردن شکست خواهد خورد اگر بطور قانونی انجام نشده باشد. برای اطمینان یافتن از اینکه ما کد منبع یونیکس را کپی نخواهیم کرد یا هرچیز مشابهی نخواهیم نوشت، ما به شرکت کنندگان گنو گفتیم تا حتی در هنگام توسعه دادن کد برای گنو به کد منبع یونیکس نگاه نکنند. ما همچنین مشی های طراحی ای را پیشنهاد کردیم که با مشی های نوعی طراحی یونیکس تفاوت داشته باشند، برای مطمئن شدن از اینکه کد ما شبیه کد یونیکس نخواهد بود. ما تمام آنچه را میتوانستیم برای اجتناب کردن از کپی کردن کد یونیکس انجام دادیم، باوجود فرض پایهء ما که جلوگیری از کپی نرم افزار از نظر معنوی اشتباه است.
...
--------------------------------------------
*: از آنجاییکه این گفته بطور مستقیم با دیدگاههای تعیینی توسعه دهندگان نرم افزار انحصاری در تضاد است، بعضی خوانندگان گمان میکنند که کلمهء «نخواهد» بوسیلهء اشتباه درج شده است. آن کاملا عمدی است. کپی کردن نرم افزار اشتباه نیست. بازداشتن دیگران از کپی نرم افزار اشتباه است. بنابراین، نرم افزار باید آزاد باشد.

==========================

منبع: <!-- m --><a class="postlink" href="http://www.fsf.org/licensing/sco/sco-gnu-linux.html">http://www.fsf.org/licensing/sco/sco-gnu-linux.html</a><!-- m -->

دوستان عزیز، این بخشی از یک مقاله بود که بنظرم جالب و حاوی نکات مفیدی اومد. البته نکتهء اصلی مد نظرم این هست که سندی بر ادعای همیشگی بنده در این باب هست که نرم افزار آزاد (یا بطور دقیقتر اول آقای استالمن) اعتقادی به غلط بودن کپی نرم افزارهای انحصاری، از دید اخلاقی، نداره.
یعنی دقیقا نرم افزارهایی که تحت کپی رایت هستن و مالکان (از دید قانونی) اونها مثلا راضی به کپی شدن بدون اجازهء اون نرم افزار نیستن.
یونیکس یک نرم افزار انحصاری هست.

بنظرم راضی بودن از دید اخلاقی وقتی معنا و ارزش عملی برای دیگران پیدا میکنه که واقعا چنین حقی در تصمیمگیری و مفهوم مالکیت اخلاقی (نه یک سیستم فرضی قانونی صرف) نسبت به نسخه های کپی نرم افزار وجود داشته باشه از دید اخلاقی. اخلاق هم تنها با سند و استدلال کافی مشخص میشه. نه با احساس، مغلطهء توسل به نظر اکثریت، سود و منفعت مادی یا تمایل و نظر شخص و گروه خاص، و یا یک ساختار خاص اقتصادی مورد نظر و غیره به خودی خود.


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
2008-04-03, 07:16 PM,
ارسال : #58
 
بله قانون بشری خودش به تنهایی وحی منزل نیست!
چنین تصور و تاثیرپذیری و پذیرش صرفا توسط القا و ادعا و تبلیغات، جز ساده لوحی چیزی نیست.
اما بازهم بعلت اهمیت تکرار میکنم که، نفس احترام به قانون و مصلحت پایبندی بهش بعنوان یک مجموعهء یکپارچه که امکان تفکیک و برخورد سلیقه ای درش باعث تخریب و هرج و مرج در اجتماع هست، اغلب اخلاقی و لازم هست.

ضمنا ما هم ادعا نمیکنیم که نظر ما وحی منزل و بدون نقص یا امکان خطا هست لزوما.
اما بهرحال سند و استدلالهای کافی ارایه شده از هر دو سو؛ و فکر میکنم راه دیگری برای تصمیم گیری و قضاوت وجود نداشته باشه. مگر اینکه بازهم چیز بیشتر و جدیدتری ارایه بشه.
ولی بعید هست چیز بیشتر روشن و قابل توجهی موجود باشه. وگرنه انحصارگرها اولین کسانی بودن که در طی اینهمه مدت و دعوا و رقابت و تبلیغات اونها رو ارایه میکردن؛ بخصوص که براشون نفی مادی هم داشته و داره و انگیزهء کاملی دارن.

حالا شما اگر میخواید بازهم برید در دین و احکام الهی و اخلاق و شرع های مختلف دنبال اثبات مفهوم کلی و مطلقی مثل «دارایی فکری» بگردید!!

پیدا کردید ما رو هم خبر کنید! نه اینکه بخوام مسخره کنم؛ اما بدون سند و استدلال معتبر علمی و اخلاقی و شرعی و غیره، هر ادعایی، ببخشید، ولی جز کشک چیزی نیست!!

اگر بود و قانع کننده و روشن و معتبر بود بحد کافی، مطمئنا اونهایی که عقل سلیم دارن میپذیرن. ما هم تعصبی روی چیزی نداریم. مشی ما انسانی و اخلاقی هست و نفی مادی چندانی هم در طرفداری از این قضیه برامون نبوده.

پس یادتون باشه دیگه هرگز کسانی رو که نرم افزار انحصاری غیرمجاز استفاده میکنن، دزد خطاب نکنید! شما چنین حقی ندارید مگر اینکه بتونید ثابتش کنید. در غیراینصورت این شما هستید که عملی غیراخلاقی و حتی غیرقانونی انجام دادید و شایستهء سرزنش و حتی دادخواهی و اعادهء حیثیت برای طرف مقابل.
اگر قانونش (کپی رایت) رو داشته باشیم، نهایت میشه به افرادی که از نرم افزار انحصاری غیرمجاز استفاده میکنن گفت قانون شکن، نه دزد!

خوشامد و نیامد و میزان منفعت یا ضرر مادی هیچکس و گروهی هم ملاک هیچ چیزی نیست که بشه بر این مبنا به دیگران تحمیلش کرد. این ساده و انکار ناپذیر نیست؟ :wink:


Only God

I Wish I Was Buddha
کاش بودا بودم

Live And Let Live
زندگی کن و بگذار زندگی کنند

Forgive And Be Forgiven
ببخش و بخشیده شو

مشاهده تارنمای کاربر جستجوی تمامی ارسال های کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


رفتن به انجمن :


کاربران در حال مشاهده موضوع : 1 مهمان