[مهمان]

بعضیا فکر میکنن که اوپن سورس یا نرم افزار آزاد حتما باید قابل کسب درآمد باشن (برای قشر برنامه نویس).
خب البته کسی نمیگه که این ایدهء بد و غیرعملی ای هست. ظاهرا ادعاها و نمونه های متعددی وجود داشته و داره که کسب درآمد از طریق برنامه نویسی بازمتن ممکن هست و با موفقیت اجرا شده. اما اینکه فکر کنیم هدف اصلی بازمتن یا نرم افزار آزاد کسب درآمد بود کاملا اشتباه هست. و اینکه فکر کنیم برای بقای یک سیستم تولیدی با کیفیت و کمیت کافی در هر زمینه ای، لزوما کسب درآمد مستقیم ضروری هست، بازم غلطه.
مسلما پیش از این سیستم انحصاری وجود داشت و الان هم وجود داره و اکثرا درآمد خیلی بیشتر و راحتتری بصورت مستقیم از سیستم انحصاری درمیاد تا سیستم بازمتن. اما با این وجود نرم افزار آزاد و بالطبع اون بازمتن که سعی کرد بیشتر Business friendly باشه و اهدافی مثل افزایش کیفیت فنی نرم افزار رو بعنوان بهانهء خودش برای بازمتن بودن و آزادیهایی که همچون نرم افزار آزاد به عموم اعطا میکنه مطرح میکنه، بوجود آمدن، و بقا و پیشرفت چشمگیر و استقبال گسترده و پایداری هم از اونها شد. تاجایی که امروز چند سیستم عامل کامل آزاد/بازمتن که مجهزترین و معروفترین اونها GNU/Linux هست داریم و انبوهی از نرم افزارهای آزاد/بازمتن با کیفیت در هر زمینه ای که بنظرم باعث پیشرفت و بهره مندی عمومی در زمینه های علمی و تجاری شدن. چون بطور مثال شرکتهای کوچک هم میتونن با استفاده از نرم افزارهای آزاد در کسب و کار خودشون، نیاز به سرمایه و هزینه های خیلی کمتری داشته باشن (که در غیراینصورت صرف خرید و اجارهء نرم افزارها و مجوزهای متعدد مورد نیاز میشد که اغلب همراه با محدودیت در کاربرد هم بودن). همچنین برای آموزش و تحقیقات علمی و گسترش فناوریهای موجود، نرم افزارهای بازمتن و آزاد اساسا حیاتی هستن.
نرم افزار آزاد درآمد برنامه نویسها رو احتمالا کم میکنه، درآمد شرکتهای تجاری رو کم میکنه، ظرفیت تعداد کسانی رو که بخاطر پول وارد این رشته میشن کم میکنه، اما شاید هم اینطور نباشه!! چون از جهت دیگه نرم افزار آزاد شانس بیشتر به شرکتهای کوچک و تازه وارد در زمینهء برنامه نویسی هم ممکنه بده. بطور مثال اگر فقط نرم افزارها و فرمت های انحصاری وجود میداشتن، یک شرکت تازه وارد و کوچک و مستقل احتمالا خیلی به سختی و با هزینهء خیلی بیشتری میتونست در دنیایی که همهء پروتکل ها، نرم افزارها و ابزارها، سیستم عاملها، فرمت های تصویر و صوت و ویدئو و غیره انحصاری هستن شروع به کاری و تولید چیزی جدید بکنه که دیگران قبلا انحصارش رو بنام خودشون ثبت نکرده باشن و بعد موفق بشه محصول خودش رو خوب بفروشه و اینهمه هزینه و محدودیت رو با پول جبران بکنه. بهرحال این بحث پیچیده ای هست. اما از جهت دیگه، بیزینس های غیرمستقیمی که نرم افزار آزاد ایجاد میکنه احتمالا خیلی بیشتر هستن. یعنی بیزینس هایی که درآمدشون مستقیما از تولید و فروش خود نرم افزار نیست، اما از نرم افزار بعنوان بخشی اساسی از کارشون استفاده میکنن و شاید حتی توسعهء نرم افزار مورد نیاز هم بخشی از کارشون باشه (مثل بعضی شرکتهای تولید سخت افزار که نیاز به نرم افزار برای کار با سخت افزار خودشون و فروش اون دارن - یعنی در اینجا محصول اصلی نرم افزار نیست، بلکه سخت افزار همراه با نرم افزار هست).

پس تنها هدف و هدف اصلی، کسب حداکثر درآمد برای قشر برنامه نویس یا شرکتهای تجاری در این زمینه، نبوده و نیست و در عمل ثابت شد که این عامل برای بقا و پیشرفت و رونق یک سیستم تولیدی، حداقل در زمینهء چیزهایی مثل نرم افزار، لزوما ضرورتی هم نداره.

این راهی بود که اولین بار توسط ریچارد استالمن آغاز شد. و ایشون یک بیزینسمن نبودن، بلکه یک دانشمند بودن که حتی شغل خودشون رو در دانشگاه MIT بخاطر این جنبش رها کردن. در جایی ایشون میگن من حاضر بودم در یک رستوران ظرف بشورم اما از دانش و توانم در زمینهء نرم افزارهای انحصاری استفاده نکنم، چون معتقد بودم و به تجربهء عملی این رو دیدم که این نرم افزارها ضد اخلاق و اجتماع عمل میکنن. هدف ایشون طوری که بارها بصورت مستند و صریح بیان شده، کسب درآمد بیشتر یا افزایش کیفیت نرم افزار از نظر فنی نبوده. بلکه هدف ایشون، به صراحت، «آزادی» بوده. نرم افزار «آزاد» یعنی همین. واژه ای که اوپن سورس ازش اجتناب میکنه، اما عملا اوپن سورس از نرم افزار آزاد مشتق شد و در بیشتر اوقات تفاوتی با هم ندارن جز همین نام و فلسفه.

[hd]

متن زیاد آدمو فراری میده
خلاصه تر بنویس یا در چند پست
فکر کنم اولین نفری باشم که دو خط از این متنو میخونم
دفترچه خاطرات که نیست شوخی کردم به دل نگیر
روضه هم که نمی خونی...
البته در گذشته خودم هم این اشتباه رو کردم :oops:

[mah454]

دیدن این لینک ضرری نداره :
نرم افزار آزاد را بفروشید

[مهمان]

<!-- m --><a class="postlink" href="http://linux4.blogspot.com/2010/10/blog-post_4925.html">http://linux4.blogspot.com/2010/10/blog-post_4925.html</a><!-- m -->

[مهمان]

متن زیاد آدمو فراری میده
خلاصه تر بنویس یا در چند پست
فکر کنم اولین نفری باشم که دو خط از این متنو میخونم
دفترچه خاطرات که نیست شوخی کردم به دل نگیر
روضه هم که نمی خونی...
البته در گذشته خودم هم این اشتباه رو کردم :oops:

اینکه متنش خیلی هم زیاد نیست! متن زیاد ندیدید پس!
من همین الان منبع های معرفی شده توسط دوستان رو خوندم که فکر میکنم حجمش کم و بیش همینقدر بود و مطالعش همینقدر زمان میبرد. تازه ترجمهء اون مقالهء ویکی هم از نظر اشتباهات املایی و نگارش و جمله بندی زیاد ایراد داره و ابهام معنایی زیادی هم ایجاد میکنه که باعث نامفهوم شدن محتواش میشه؛ ولی بهرصورت بازم کاری صورت گرفته و جای قدردانی داره. راستی بنظرم خیلی بهتره یا لازمه که منبعش رو هم پاش درج کنید. اینطوری طرف اگر زبانش خوب باشه حداقل میتونه برای ابهام و اشتباهات احتمالی به منبع اصلی مراجعه کنه. درج منبع هم که همیشه تقریبا جزو اصول اولیهء روش علمی هست.

بنظر بنده بعضی چیزها رو نمیشه خلاصه کرد. چون محتوای خالص اونها زیاد هست. یعنی بخوای کامل و دقیق باشه نمیشه بیشتر از یک حدی کوتاهش کرد. ولی ممکنه خیلی افراد متوجه این محتوا و دقت و ظرافت های بحث نمیشن. من همیشه در پستهام سعی میکنم مطلب رو از تمام جهات مهم مورد تحلیل و پاسخگویی پیشاپیش قرار بدم تا دیگه ابهام و طولانی شدن بیهودهء بحث از نظر زمانی پیش نیاد. بعد بنظر شما چند پست بشه چه فرقی میکنه مگه؟! منظورتون اینه که به مرور در طول چند روز پست بزنیم؟ و قصد و فایدهء این روش چیه بنظر شما؟

ظاهرا بیشتر افراد عادت ندارن به مطالعهء مطالب حجیم. حتی اگر از یک منبع رسمی و علمی باشه. بخاطر همین بود و هست که درمورد خیلی مسائل آگاهی سطحی و ناقص و نادقیق و حتی غلط داریم. این مسئله در گذشته راجع به نرم افزار آزاد و بازمتن هم به چشم میخورد. ولی بنده که مطالعهء زیادی داشتم در این زمینه، سعی کردم با ارائهء یکسری ترجمه ها تاحدی که در توانم بود، و بحثهایی که با دوستان داشتم، آگاهی رو در این زمینه به سهم خودم بالا ببرم و منابع فارسی رو کامل کنم.

تقریبا تمام منابعی که شما ترجمه کردید و خوندید بنده خیلی قبل خوندم و خیلی بیشتر از اونهم مطالعه داشتم. درواقع تمام مقالات درج شده یا معرفی شده در بخش فلسفهء سایت GNU رو مطالعه کردم (که ماهها طول کشید). و بجز اون خیلی مقاله های دیگر هم از منابع دیگر مطالعه کردم. بخاطر همین بنظر بنده خوندن مطالب بنده ارزشش رو داره، چون نظر سطحی شخصی نیستن، بلکه پشتش انبوهی و ماهها مطالعه و منبع معتبر و دقیق و حجیم بوده و تازه من انبوه چیزهایی رو که خوندم در یک صفحه خلاصه میکنم که این کار برای خودم جز بعد از مدتها مطالعه و تفکر و ابهام ممکن نبود و تازه در طول زمان تونستم یک دید کلی و بینش عمیق نسبت به کلیت همهء جزییات مهم پیدا کنم. هرچی میخونی اینقدر پیچیده و گسترده و ظریف هست مسائل که بازم شک میکنی و ابهام برات پیش میاد و بعضی سوالات رو نمیتونی جواب بدی یا بصورت مطمئن نمیتونی جواب بدی.
مطمئن باشید یک خطی که بنده نوشتم درموردش باید روی گاهی چند صفحه و مقاله ای که قبلا خوندم فکر کنم و نتیجه گیری کلی و دقیقترین و مطمئن ترین گفته رو درموردش در یک جمله درج کنم. یعنی خودش یک چکیدهء حسابی هست. و چیزایی که میگم بسیار علمی و اصولی و مستند هستن در کل؛ اما در جزییات ممکنه اشکالاتی باشه و انسان همیشه امکان داره باوجود اطلاعات و دقت بالا اشتباه بکنه.
ضمنا بنده چیزهایی رو میگم که جای دیگه بیان نشدن و از جهاتی به مطلب میپردازم که دیگران مطرح نکردن. مثلا الان مطالبی که شما معرفی کردید، هیچکدام از جهتی که بنده به مطلب پرداختم به مطلب نپرداختن. من اصلا این رو بیان نکردم که چطور از نرم افزار آزاد پول دربیاریم، بلکه دارم میگم این دیدگاه که خیلی ها دارن که اگر از نوشتن نرم افزار آزاد نشه بیزینس و پول مستقیم درآورد یک اشکال بزرگ هست که ارزشش و امکان بقای اون رو زیر سوال میبره، اساسا دیدگاه نادرستی هست. اساسا هدف اصلی و انگیزه و منبع فعالیت و بقای این جنبش از ابتدا بر امکان تجارت و کسب درآمد بنا نشده بود. اون موقع تجارت و درآمد از نرم افزار انحصاری وجود داشت و کسی حتی فکر نمیکرد سیستمی مثل نرم افزار آزاد قدرت بقا داشته باشه. هدفی که نرم افزار آزاد بخاطرش بوجود آمد، در درجهء اول «آزادی» بود. بعدش این جنبش گسترش پیدا کرد و مشتقاتی مثل بازمتن بوجود آمدن و تجارت هم سهمی در پیشبرد اون داشت، اما انبوه دانشگاهیان، داوطلبان، افراد خیرخواه و طرفداران آزاد و خوره ها و غیره بودن که این جنبش رو حفظ کردن و باعث گسترش اون شدن. هدف آزادی به تنهایی هم برای توجیه این تلاش کافی بود. اما خب خیلی خوب شد که فرضا شرکتهای تجاری هم درش شرکت کردن. بهرحال درکل ظرفیت نرم افزار انحصاری از نظر تجاری بیشتر هست. شرکتهایی معدودی هستن که از صرف نوشتن نرم افزار آزاد درآمد داشته باشن و درآمد اونها هم اغلب از شرکتهای انحصاری کمتر هست. یا من برنامه نویس منفرد که نمیتونم مثل ردهت تشکیلات و پشتیبانی و اعتبار آنچنانی ارائه بدم که مردم بیان نرم افزار بازمتن رو از من با قیمت قابل توجهی بخرن! درواقع اونا هم دارن چیزهایی مثل پشتیبانی رو از شرکتهایی مثل ردهت میخرن و نه اصل خود نرم افزار رو.

[mah454]

خودم ترجمش کردم ! البته میدونم از لحاظ معنایی مشکل داره ...
اگه زبان شما خوبه درستش کنید .
سایت GNU
ممنون

[مهمان]

شما خودتون بجای توضیع بنویسید توزیع دیگه بقیش رو بیخیال حالا منکه دیگه حس و حالش رو ندارم.